Wednesday, December 26, 2012

ژئوپولتیک و ژئواستراتژی نفت.بخش ششم . نسخه ۱


ژئوپولتیک و ژئواستراتژی نفت.

بخش ششم . نسخه1 

 اسلام سیاسی !!!

هیولائی از ترکیب نفت خاورمیانه –استعمار غرب به سرکردگی آمریکا و انگلیس وصهیونیزم  اسرائیل  و خانواده آل سعود وشیوخ خلیج فارس .

به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر درجامعه شناسی سیاسی .

Kazem.randjbar@yahoo.fr

26 دسامبر 2012

 

پیشگفتار :

 

مقاله ایکه در اختیار خوانندگان گرامی  می گذارم ، بخش مهم آن ، برگرفته از مقاله آقای : Roger Akl   -سیاست شناس و تحلیلگر سیاسی  لبنانی تبار  مقیم فرانسه  است . آقای : Roger Akl   -  57 سال دارد و با گذرندان تحصیلات نظامی خود در آکادمی نیروی دریائی فرانسه ، در نیروی دریائی  وطن خود لبنان ، تا درجه  دریاداری ، خدمت کرده است و به عنوان افسر عالی رتبه  ارتش لبنان ، مدتها در واشنگتن وابسته نظامی  سفارت لبنان بود . این افسر عالی رتبه ، علاوه بر تحصیلات نظامی ،  در رشته علوم سیاسی نیز در فرانسه تحصیل کرده است و یکی از تحلیگران  بسیار  برجسته  سیاست های دولت  های  مهم امروز در رابطه با نفت  خاورمیانه و کشور های مسلمان ، سیاست اسرائیل – و اسلام سیاسی  و ماهیت  نظام های  حکومتی  شیوخ عرب و در راس آن  رابطه عربستان و خانواده ابن السعود  با دولتهای آمریکا ، انگلستان ،  لابی های نفت و صهیو نیزم  است .

 در اینجا لازم میدانم به خواننذگان  این واقعیت را بیان بکنم ، که اولین مبارزان و مخالفان  استعمارگران ، و سلطه گری های صهینونیزم  اسرائیل ، خود روشنفکران  برخاسته از جامعه مسیحی و یهودی بودند و هستند .  نباید چنین فکر کرد ، که چون فلانی  از خانواده مسیحی و یا یهودی تبار  برخاسته است ، حتماً از استعمار و جنایات  قدرت های استعماری در کشور های مستعمره و یا جنایات صهیونیزم در  فلسطین اشغالی دفاع میکند !!! نه در  تبادل اندیشه و  دفاع از حقیقت و حقانیت ، هیچ روشنفکر صدیق و پایبند    به عدالت ،و کرامت و حقوق بشر ، مسائل  جهانی را از منظر باور های دینی خود تحلیل نمی کند .  آثار بسیار با ارزشی  در افشاء جنایات  دولت های آمریکا و اروپا و اسرائیل  در کشور های مستعمره و وابسته به این قدرت ها ، در زبان های مختلف  چاپ و منتشر می شودند ، که اغلب نویسندگان  این آثار روشنفکران  برخاسته از خود جوامع  اروپائی ، آمریکائی  هستند که چه بسا در باور های دینی  مسیحیت و یهودیت بزرگ شده اند .

 

 

 

 

 

نفت کشورهای اسلامی ، دین اسلام ، دولار آمریکائی ،و رابطه این سه عنصر با امپریالیسم آمریکا و اروپای غربی  وصهیونیزم توسعه طلب ، و اسلام سیاسی .

 

قدرت های غربی دین را وسیله ای در راستای رسیدن به  اهداف استراتژیک خود بکار گرفته اند ، ولو اینکه خودشان نیز مسیحی هستند  ولی در عمل  درست در راستای منافع شان  خارج از معنویات و باور های دینی خود عمل میکنند ، وبا تحریک تعصب دینی و حکومتهای متعصب بظاهر دینی  خلیج فارس ، سعی بر آن دارند که  دولت های غیر مذهبی  کشور های مسلمان را سرنگون بکنند . این عمل را در حالی انجام می دهند که خود  دولت های غربی  در کشور خودشان ، ملت های خود را  علیه کاگران مهاجر مسلمان  تحریک می کنند ، و آنان را مسلمانان متعصب  و عقب مانده  می نامند !!در حالیکه همین دولت های غربی شیوخ ثروتمند خلیج فارس  را که از درآمد حاصل از نفت ملیاردر شده اند ،  تشویق میکنند که ضمن  سرمایه گذاری در غرب ، فاناتیزم و تعصب  و افراط گرائی دین اسلام را در شیخ نشین ها  ترویج بدهند.

در 23 اوت 1971 ریشارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا ، تصمیم گرفت که از این تاریخ ، ارزش دولار ، با ارزش  مقدار مشخص وزن طلا ، تضمین نمی شود ، بلکه ارزش دولار تابع نوسانات بازار بین المللی ارز خواهد بود . در مقابل ، آمریکا  نفوذی که در کشور های نفت خیز جهان ، خصوصا کشورهای مسلمان عرب ، که در واقع آمریکا  با این کشور ها رابطه استعماری داشت ،  این سیاست مالی را به دینا تحمیل کرد ، که معامله تجارت نفت  در دنیا ، با دولار آمریکائی  انجام خواهد گرفت ، لذا کشور های مصرف کننده نفت مجبور هستند که برای  خرید نفت ، دخائر ارزی  دولار داشته باشند ، وذخائر نفت کشورهای مسلمان  دنیا پشتوانه  دولار آمریکا تبدیل شد . در مقابل آمریکا  هر انداره که به نفت  احتیاج داشته باشد ، به پشتوانه دولار  کاغذی که چاپ و انتشار آن  فقط در اختیار و تصمیم دولت آمریکا است ، میتواند  نفت  کشورهای مسلمان را بخرد .

آمریکا از ابتدا مطمئن بود که کشورهای مسلمان عرب تولید کننده نفت ، معا ملات نفت شان را با دولار  امریکائی انجام خواهند داد ، و در مقابل ، آمریکا پشتیبانی خود را از حکومت های شیوخ  نفتی خلیج فارس تضمین  خواهد کرد .  در این راستا بود که اولین حکومت ملی  یک کشور مسلمان نفت خیز را که جسارت کرده  و نفت  متعلق به ملت ایران را  ملی کرده بود  همراه با پیر استعمار  بریتانیا در 28 مرداد 1332 – برابر با 19 اوت 1953  بایک کودتای نظامی طراحی شده توسط سازمان های اطلاعاتی  انگلیس و آمریکا و پشتبانی  روحانیون چون ابوالقاسم کاشانی و اراذل و اوباش و چاقو کشها ی چون شعبان بی مخ ، و  اعمال تروریستی  فدائیان اسلام ، چون  نواب صفوی  ساقط کردند

 

                                                    *                              *                           *

 

جنگ های لبنان سوء استفاده از دین در راستای  اهداف استراتژیک  . 

 

در جنگ  های 1948-1967 ، اسرائیل که بوسیله اروپای غربی ،  انگلستان و فرانسه پشتیبانی می شد و کشور های عربی  در آن زمان تحت قیمومیت و نفوذ  این دوقدرت استعماری بودند ، فلسطینی ها را از خانه و روستاهای خود  باقدرت سلاح آواره و آنها را مجبور به مهاجرت  به کشور های همسایه عربی  نمود . بخشی از این آوراگان فلسطینی  به کشور های عربی نسبتاً ضعیف از منظر نظامی  ولی دموکراتیک چون لبنان  مهاجرت کردند .  در آن زمان قدرت سیاسی حکومتی  در لبنان  مخصوصاً بین مسیحیان –و مسلمانان سنی و شیعه  تقسیم می شد .پناهندگان فلسطینی  تعدادشان   در لبنان به نسبت جمعیت کل کشور  زیاد  بود ، و بیش از پیش علیه کشور های عربی که از آنها در مقابل ظلم و ستم اسرائیل نسبت به آنها دفاع نکرده بودند  دست به شورش و حرکات سیاسی میزدند .

 

اغلب حاکمان کشور های عربی  در حقیقت گماشتگان و نوکران  قدرت های استعماری در راس آن  انگلیس ، آمریکا، فرانسه بودند ، که همراه با این قدرت ها آوارگی و بی خانمانی فلسطینی ها  طراحی و عملی کرده بودند . در راستای این سیاست جنگ های اعراب و اسرائیل هم لازم بود که همیشه با شکست اعراب منتهی شود . حضور پناهندگان فلسطینی که قریب  به اتفاق شان مسلمان سنی بودند ، جامعه لبنانی متشکل از مسلمانان و مسیحیان را  به عدم ثبات  سیاسی  اجتماعی سوق داد . بخشی از لبنانی ها  طرفداران فلسطینیان مسلمان و بخش دیگر طرفداران مسیحی  تقسیم شدند .  این بخش از مسیحیان  که خود را مدافع استقلال لبنان قلمداد می کردند و متحد دولت های غربی بودند ، در نهایت برای دفاع  ازخود  با اسرائیل متحد شدند .

 تمام این سیاست های  سازمان داده شده که در مرز های جنوبی شوروی سابق  جنگ های مذهبی  بین  مسلمانان دین باور و کمونیست های بی دین را برانگیزد ، در حالیکه اسرائیل هم پیمان  محمد رضا شاه  از این اوضاع درهم و برهم جهان عرب  نهایت استفاده را برای حمله به فلسطینیان  پناهنده به لبنان  و بمباران جنوب و بعضاً روستا های مسیحیان را نیر این بمباران ها شامل می شدند .

در این فاصله محمد رضا شاه  در ایران سرنگون شد ، و آمریکا در یک عمل به دو هدف خود رسید .

از یک طرف جنگ لبنان در تمام خاورمیانه  جنگ های با ایده ئولوژی مذهبی  را روشن کرد و این جنگ در جمهوری های مسلمان  جنوب اتحاد جماهیر شوروی سابق تاثیر گذاشت . (جنگ چچنی ) و از طرف دیگر ، دشمنی بنام : جمهوری اسلامی  شیعه را ساخت  و کینه و نفرت  بین شیعه و سنی  ، فارس و عرب را روشن کرد  تا از این طریق  اسرائیل دیگر  دشمن اصلی اعراب محسوب نشود . این چنین القاعده به کمک عربستان و پاکستان  ساخته شد و صدام حسین  که از نوجوانی در خدمت  CIA   آمریکا بود  (ماخذ1) جنگی را علیه ایران آغاز کرد  و بر شدت کینه و نفرت بین اعراب و ایران و ساکنان دو ساحل خلیج فارس را شدت بخشید .

 

صدام حسین که خود بوسیله سفیر آمریکا ، خانم آپریل گلاسپی (April Glaspi  )تشویق به حمله به کویت شده بود ،   بعد از اشغال کویت ، اینبار آمریکا وارد جنگ  علیه صدام حسین شد . همین سیاست  آمریکا را در  رابطه با افغانستان  را نیز می بینیم ،  القاعده وظیفه داشت که آرامش در جمهوری های مسلمان نشین  روسیه شوروی را بهم بزند ،  بعد از اینکه القاعده متوجه شد که در حقیقت آلت دست آمریکا شده است ، این بار علیه آمریکا  وارد افغانسان شد و همچنین از آنجائیکه  هدف آمریکا  تجزیه عراق به دولت های کوچک بر مبنای  هویت قومی و دینی  بود ، اینبار  القاعده علیه سیاست آمریکا در عراق به مقابله برخاست . هدف  آمریکا از تجزیه عراق  در راستای  خطی است که از مدیترانه  تاچین ، با گذشتن از وسط  خلیج فارس و تقسیم این خلیج به منطقه عربی و ایرانی  ، به مناطق نفت خیز این بخش از خاورمیانه و آسیای مرکزی ، زیر پوشش «کشور های اسلامی – اسلام سیاسی   همراه با عربستان  وهابیون و سلفی ها » که هزینه این تبلیغات  سیاسی دینی را  شیوخ نفتی –اسلامی می پردازند ، در واقع دراین منابع نفتی و در آمد حاصل از آن در اختیار شرکت های چند ملیتی آمریکائی و اورپای غربی یاشند .

در  این جنگ آمریکا علیه عراق بیش از یک ملیون  عراقی کشته و یا از خانه و کاشانه خود بی خانمان شدند . در مقابل چنین جنایات ، هرگز «آمریکائیان  نگران حقوق بشر و کرامت انسانی » زبان به اعتراض نگشودند !!!.

 چرا آمریکا  صدام حسین را  که از سالهای گذشته  برای -CIA – کار میکرد  و با تشویق و پشتیبانی آمریکا  صدام به ایران حمله کرد ، در نهایت همین آمریکا  صدام را سرنگون نمود ؟ (ماخذ 1)

  برای اینکه صدام بعد از اخراج از کویت ، خواست نفت خود را  با ارز سایر کشور ها معامله بکند و دولار را قبول نمی کرد . نظامیان آمریکا نیز ایران را به همین  خطا تنبیه کردند ، همین عمل مانع آن می شد  که دولار ارز انحصاری معامله نفت باشد و این به تنهائی کافی نبود ، لازم بود که اعراب سنی مذهب را نیز  که پادشاهان سنی مذهب  و متحد آمریکا داشتند ، در بغل اسرائیل نیز انداخت

 

طبق ضرب المثل  معروف : دوست دوست من  دوست من است ، دشمن دشمنان من ، دوست من اند . تمام این تبلیغات کر کننده  بهار عرب  از طرف دولت های غربی ،  و تبلیغات  در رابطه با «بمب اتمی ایران » و  ادعا ی غرب  در دفاع از حقوق بشر  در واقع یک ادعای دروغین   بمانند پرده دودی  است برای پوشانیدن منافع غرب در  در منطقه نفت خیر خاورمینه و کشور های عربی است . چه کسی  امروز آنقدر ساده اندیش است که باور بکند  که دولت های غربی  برای دفاع از حقوق بشر  در سوریه ، لبنان و فلسطین مبارزه میکند؟  برای اینکه چگونه می توان از حقوق   انسانی  بشر دفاع کرد ، در حالیکه  ملت هائی را در گذشته مستعمره و برده خود کرده بودند  و نظام های جنایتکاری که از سال 1948  با توافق کشور های غربی  طرح شکست  این ملت ها و آوراگی ملت فلسطین و پیروزی  اسرائیل را طراحی کرده بودند . زمانی که دیکتاتور های مذهبی و متعصب  خلیج فارس ، و دیکتاتور ترکیه را دموکرات می نامند ، درحالیکه این نظام ها چه در گذشته و چه امروز  نسبت به اقلیت های قومی و و مذهبی سیاست پاک سازی نژادی  دست میزنند ؟ 

آنکه غرب میخواهد  و تلاش دارد با استقرار  حکومت مذهبی  در سوریه و لبنان  این کشور ها را تضعیف بکند و تا از این طریق  با ساختن لوله های انتقال نفت و گاز  خلیج فارس از طریق  عراق سوریه ، و لبنان ، اروپا را از وابستگی به  گاز صادراتی روسیه  آزاد سازد .  بعلاوه در سواحل سوریه و لبنان  ذخائر عظیم گاز  کشف شده است ، غرب و اسرائیل مانع آن هستند که این ثروت ملی سوریه و لبنان  به بهره برداری برسد . خصوصا اینکه دولت چین و روسیه  موافقت کرده اند که زمینه استخراج و بهره برداری  این ثروت های ملی سوریه و لبنان ، به این دولت ها کمک های فنی  بکنند . عملی کردن  این سیاست ، با منافع  ترکیه و کشور های عرب خلیج فارس  با رژیم های اسلام افراطی و وابستگی به آمریکا و اروپا  در تضاد هستند .آیا کوفی عنان و 300 ناظر سازمان ملل متحد آرامش را به سوریه خواهند آورد ، در حالیکه سیل  اسلحه های ارسالی  به نیروهای مخالف  رژیم  بشار اسد با تمام سرعت ادامه دارد ، و  درست در همان زمان ، چنگ اندازی دولت صهیونیستی  اسرائیل  بر سرزمین های فلسطینیان ، با برنامه مسکن سازی های گسترده  برای اسرائیلی ها  و آوراه کردن بیش از پیش فلسطینیان در سرزمین آبا واجدادی شا ن ادامه دارد .

.

 اقتباس بطور کامل و یا به اختصار با ذکر نام نویسنده و سایت ، کاملاً آزاد است .

 ماخذ : (1)

 

 

Quand Saddam Hussein émargeait à la CIA...

 


رابطه صدام حسین با : CIA   با سال 1959 شروع می شود ، زمانیکه آمریکا در تلاش بود که حکومت ژنرال عبدالکریم قاسم را سرنگون بکند . در آن سالها آمریکا  از آن ترس داشت که با نزدیک شدن  ژنرال عبدالکریم قاسم به اتحاد شوروی ، این کشور  تبدیل  به یک مهره روسیه شوروی بشود . لذا آمریکا طرح ترور ژنرال  اعبدالکریم قاسم را  تهیه کرد ، و صدام حسین ، عضوی از گروه  کماندوئی  بودند که  در 7 اکتبر 1959 به روی اتوموبیل ژنرال  عبدالکریم قاسم  با مسلسل آتش گشودند .در این طرح  گروه تروریستی  صدام موفق بعه کشتن  عبدالکریم قاسم نشد ، وصدام  مجبور به فرار به کشور سوریه شد . صدام از سوریه به مصر رفت و در مصر بطور منظم با مسئول سازمان  جاسوسی : CIA   در ارتباط بود . در مصر  صدام به مقام رئیس سازمان اطلاعاتی حزب بعث  ترفیع یافت ( البته با آموزش هائیکه  سازمان :CIA ، به او آموخته بود .  او درسال 1963  بعد از کودتای ژنرال حسن البکر  علیه ژنرال قاسم به عراق برگشت و درسال 1968 به ریاست جمهوری  عراق رسید .
 در جنگ عراق علیه ایران از سال 1980 -1988 ، آمریکا و قدرت های غربی ، از صدام در راستای منافع حود دافع کردند ، و این نوکر و دیکتاتور  جاهل و الت دست آمریکا در30 دسامبر 2006 ، اور را بدار آوریخت .  (صحنه  ایکه  ارباب : صدام حسین ، او را بمانند دزدان سر گردنه  به دار می کشد . (http://www.dailymotion.com/video/xw2y7_saddam-hussein-pendu_news#.UNr58uTatG0 )

Thursday, December 13, 2012

تاملی برمحتوی کتاب « دردامگه حادثه » از منظر جامعه شناسی سیاسی .بخش هشتم . یخش پایانی .


 

تاملی برمحتوی کتاب « دردامگه حادثه » از منظر جامعه شناسی سیاسی .

 

مصاحبه آقای  :عرفان قانعی فرد ، با آقای : پرویز ثابتی

به قلم : کاظم رنجبر : افسر سابق ارتش ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی ،از مدرسه عالی علوم انسانی پاریس .

Kazem.randjbar @yahoo.fr

بخش هشتم . یخش پایانی .

دسامبر11 دسامبر  2012

 اهمیت سلاح ، کمتر از بازوانی است ، که آن سلاح را حمل میکنند ،و اهمیت  بازوان  ایکه آن را اسلحه حمل میکنند ،کمتر از  شعور  وآگاهی  آن مرد مسلح  است  .

 (سخن از آندره ژید  - متولد 1869-مرگ 1951 .نویسنده و نمایشنامه نویس معروف فرانسه  نقل  از از کتاب  افسر عالی رتبه کشور فرانسه  بنام :Eric DENECE – با عنوان : Les Services secrets français sont ils nuls – ترجمه عنوان :آیا سرویسهای اطلاعاتی فرانسه  فاقد ارزش هستند؟ )  در صفحه117.هدف از استناد این افسر عالی رتبه اطلاعاتی  فرانسوی به این جمله ، این است ، که داشتن شعور و همراه  با آگاهی  از سیاست ها و اهداف نظامی و تبلیغاتی قدرت های رقیب و چه بسا ، به مراتب بالاتر از داشتن سلاح ، بدون آگاهی و شعوراست .

انگلستان  این کشور کوچک متشکل از چند جزیره ، در طول سه قرن گذشته ، یک امپراطوری عظیمی حاصل از سیاست استعماری خود تشکیل داد ، که معروف است که بخاطروسعت این امپراطوری ، می گفتند : آفتاب در مستعمرات انگلیس غروب نمی کند. این امپراطوری عظیم را ، انگلستان  در درجه اول به قدرت اسلحه و نیروی بازو ، تصاحب نشده بود ، بلکه در درجه اول  با آگاهی و مطالعه و شناخت از آداب وروسوم  فرهنگ  و نقاط ضعف روحی ، روانی ، روابط اجتماعی اقوام  مختلف جهانی بود که انگلستان بر این امپراطوری مسلط شد و هنوز هم به طریق وروش های نو استعماری بر بخشی از دنیا  همراه با متحد خود ایالات متحده آمریکا  تسلط دارند . بی جهت نیست ، که حتی امروز امپراطوری انگلیس ، صاحب یکی از پیشرفته ترین سازمان اطلاعاتی ، از منظر پرسنل ، شبکه ،و اماکانات ،و  وسائل و روشهای اطلاعتی  را در دنیا دارد.

 

 

در اولین سال  انقلاب ، روزی آیت الله خمینی سخنی بر زبان آورد ، به این مضمون ، «...» اگر ملت های مسلمان ، هرکدام یک سطل آب بر روی اسرائیل بریزند ، این کشور را سیل میبرد !!! این سخنان  شعار گونه ،که متاسفانه در فرهنگ سیاسی و حتی در بحث های «روشنفکران اسلامی !» مرسوم است ، یک عده شنونده ساده اندیش را تهیج می کند .  همچنانیکه  در هنگام جنگ  عراق علیه ایران ، یکی از این سخنان  «رویائی روح الله خمینی ، رهبر مستصعفان جهان » این شعار بود : راه قدس از کربلا می گذرد !!! یعنی اینکه برای آزادی فلسطین از جور و ستم اسرائیل  باید عراق  را به تصرف  کرد وبعد به اسرائیل حمله کرد!!!  سخن آندره ژید درست در تقابل با این شعار ها و گنده گوئی ها است ، که میگوید : شعور و آگاهی  از واقعیت ها دنیای سیاست و ماهیت ملت ها از منظر فرهنگی  بالاتر از قدرت بازو و قدرت سلاح است. اگر 57 کشور مسلمان  بدون استثنا ، همه این کشورها با نظام های فاسد  و استبدادی  اداره می شوند ، واقعیت امر این است که این ملت ها ، از لحاظ شعور و آگاهی  ، خصوصاً اگاهی از سیاست های بین المللی قدرت های سلطه گر ، محروم هستند  . امروز نحوه استعمار  کشورهای عقب مانده توسط قدرت های استعماری ، به طریق قرون گذشته ، توسط نیروهای نظامی ، کشتی های جنگی این قدرت ها نیست . بلکه از طریق  راه و روش های نوین استعماری ، اول از همه مغز و شعور این ملت ها را از قدرت اندیشیدن و تعقل  باز میدارند . جنگ های روانی ، تبلیغات اندیشه های پوچ و خرافات مذهبی ، درست در راستای خلع سلاح کردن این ملت ها از منظر شعور و آگاهی است . در این راستا  است که دستگاه های اطلاعاتی  در راه شناخت  ارزش های فرهنگی  و باور های دینی و سنتی این ملت ها ، متخصصین  خود را در این راستا  در مراکز مختلف ، زیر پوشش  های بظاهر علمی ، شرق شناس ، اسلام شناس ، زبان شناس ، باستان شناس ،  استادان دانشگاه «شیقته فرهنگ و تاریخ شرق  ،ایرانشناس ، ترک شناس ، عرب شناس ... که در واقع پوششی است برای  کار های اطلاعاتی ، » به مرور تربیت کرده و در مراحل مختلف ، این مستشرقین ،و سازمانهای اطلاعتی این کشور ها   دست دردست هم ،زیرپوشش های شغلی    استادان دانشگاه ، دیپلمات ، در این کشور ها به فعالیت های جاسوسی خود و مطالعه جامعه از منظر روانی و شعور اجتماعی  ادامه می دهند .

آیا برحسب تصادف است ، که ادوارد براون ، «انگلیسی ایران دوست » !!! سالها با سید جما ل الدین  افغانی ، هردو عضو فرماسونی لژ انگلیس ، در بنیانگذاری اسلام سیاسی و اخوان مسلمین در کشورهای اسلامی  چون مصر و ایران تلاش میکنند، در ایران چه در زمان رژیم پهلوی و چه نظام  جهل و استبداد «جمهوری اسلامی » بنام ادوارد براون  در پایتخت  بلوار نام گذاری میکنند ، و مجسمه  ادوارد  براون را در دانشسرای عالی تهران  نسب میکنند ، ولی زنده یاد  احمد کسروی ایرانی با فرهنگ و وطن دوست و مورخ بزرگ  تاریخ مشروطیت ایران را یک مشت جاهل و نادان ، با عنوان های « فدائیان اسلام !!!» با فتوی آخوند های جاهل مثل  آیت الله کاشانی  در روز روشن ، در کاخ دادگستری پایتخت  نظام شاهنشاهی ، کارد آجین میکنند ؟

 

رقابت های  قدرت های بزرگ  خصوصأ رقابت همه جانبه سیاسی ، نظامی و اید ه ئولوژیک  بین جهان سرمایه داری و جهان کمونیستی ، بعد از جنگ دوم جهانی ، اگر چه با عنوان «جنگ سرد » در تاریخ ضبط شده است ، ولی در حقیقت امر ، رقابت بین دو اردوگاه سرمایه داری و سوسیالیزم ، با جنگهای استقلال طلبانه ملت های مستعمره ، از یک طرف ، و جنگ ایده ئولوژیک از طرف دیگر ، بشد ت ادامه داشت.( با وجود فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی سابق ، این رقابت ها  همین امروز  با شدت هرچه تمامتر ادامه دارند ). در این رقابت های سیاسی و فرهنگی هستند،که مشاهده می شود که بخشی از تحصیل کرده های جهان سوم ( اصطلاحی که بعد از تقسم جهان به دو قطب سیاسی و اقتصادی در سالهای ۱۹۵۰ وارد فرهنگ سیاسی شد) ، از طریق تبلیغات  ایده ئولوژیک ، ودستگاه های اطلاعاتی مخفی و نیمه مخفی گسترده  این دو اردوگاه ، مستقیم و غیر مستقیم ، وارد فعالیت های سیاسی و فرهنگی - تبلیغاتی و بینش و گرایش های سیاسی می شدند.البته موقعیت ژئوپولتیک  ، اهمیت اقتصادی ، نیروی انسانی ، وذخائر زیر زمینی این کشورها ، دراین  رقابت قدرت های رقیب ، اهمیت حیاتی داشتند. چنانکه در بحران کوبا از ۱۶ تا ۲۸ اکتبر ۱۹۶۲، ناشی از استقرار موشک های با کلاهک های آتمی توسط روسیه شوروی در این کشور  ، دنیا تا چند قدمی یک جنگ تمام عیار  اتمی پیش رفت .
در چنین رقابت های سیاسی و ایدئولوژیک ، هر اردوگاهی سعی بر آن داشت ، بخشی از قشر تحصیل کرده های  کشور های جهان سوم را  با تامین امکانات مادی ، چه بسا از طریق مطالعات  شخصیت روحی و راونی ، و زمینه های تربیت خانواده گی و تعلقات  دینی و مذهبی ، افراد تحصیل کرده  برخاسته از جهان سوم ،آنان را بطور مستقیم و غیر مستقیم ، به طرفداری از اردوگاه خود ، یا حد اقل مخالفت با ایده ئولوژی  رقیب، بطرف خود جذب بکند.مسلمأ ایالات متحده آمریکا ، با امکانات مالی ، و نفوذی که در دستگاه های اداری –سیاسی کشور های «دوست و هم پیمان » داشت ، ترقی و پیشرفت  اجتماعی ، اقتصادی ، مالی ، این« دوستان و مدافعان سیستم سرمایه دار ی » را کاملأ تضمین می کرد .در این راستا  در بخش پایانی  این نقد :: تاملی برمحتوی کتاب « دردامگه حادثه » از منظر جامعه شناسی سیاسی .

یکی از این شخصیت  اطلاعاتی  معروف آمریکا ، متخصص جهان اسلام ، آقای گراهام فولر :Graham E .Fuller

 یا به عبارت دیگر : « آیت الله گراهام فولر » را که تا زه گی نیز کتابی در  باره ایران نوشته و در ایران نیز ترجمه و چاپ شده است:( به گزارش خبرآنلاین، کتاب «قبله عالم، ژئوپلیتیک ایران» نوشته گراهام فولر با ترجمه عباس مخبر در ۳۲۷ صفحه برای چهارمین بار از سوی نشر مرکز منتشر شد.)

این کتاب مجموعه‌ای مدون از اطلاعات کلیدی و همه جانبه درباره ایران و موقعیت ژئوپلیتیکی آن و روابطش با همسایگان و دیگر کشورهای جهان است که صرفاً به جوانب جغرافیایی و طبیعی موقعیت ایران اکتفا نکرده است .

                                           

 

به آگاهی خوانندگان میرسانیم ، تا خود خوانندگان  با مقایسه  کار این افسر اطلاعاتی :C .I.A آمریکا ، با کار آقای پرویز ثابتی ، و آقای عرفان قانعی فرد خود به قضاوت بنشینند ، که فرق تا کجاست  تا بکجا ، و اسلام سیاسی  ساخته استعمار غرب  در راستای تقابل با ایدئولوژی کمونیزم ، وقبل از آمریکا ، این سیاست استعماری انگلیس بعد از تسلط برهندوستان ، و با مشاهده ترکیب جمعیتی  این شبه قاره هند متشکل از هندو و مسلمان و سایر پیروان دایان مختلف ، اسلام سیاسی را  چون سلاح استعمار  در راستای منافع خود وارد سیاست استعماری خود کرد .

                                                    *                   *                     *


گراهام  فولر (
Graham E.Fuller  )  کیست؟


گراهام  فولر(یا شیخ السلام فوللر!!! برای روشنفکران و فیلسوفان اسلامی !!!) بعد از تحصیلات خود در دانشگاه  هاروارد ،در سال ۱۹۸۲ به خدمت سازمان اطلاعاتی و جاسوسی سیا در می آید و اولین ماموریت اش در افغانستان بود . بعدآ  فعالیت جاسوسی و جمع آوری اطلاعاتی او را در خاورمیانه ، جنوب آسیا ، مصر و شمال آفریقا ، می توان رد یابی کرد .  درسال ۱۹۸۶این  جاسوس پر تجربه ،  به مقام معاونت رئیس سیا ، ارتقاء درجه می یابد.درسال ۱۹۸۷، رونامه نیوریویک تایمز ، گراهام فولر را، طراح ارتباط دولت ریگان ،  با دولت  ایران ، درسال ۱۹۸۵ ،معرفی می کند ، که ماجرای «ایرانگیت » فروش اسلحه امریکائی ( البته اسلحه های کهنه آمریکائی  از طرف اسرائیل ، با موافقت آمریکا ، و جانشینی این اسلحه های کهنه  با اسلحه های نوع آمریکائی برای ارتش اسرائیل ، با پول ملت ایران ) یکی از شاهکار های این جاسوس آمریکائی  اسلام پرور است !!!. در ماجرای ایرانگیت ، هدف این بود که آمریکا در هنگام جنگ  عراق  علیه ایران  ،از آنجائیکه  با ایران قطع رابطه داشت ، واز طرفی نیزارتش  ایران احتیاج مبرم  به سلاح های ضد تانک  داشت ، این ارتباط سری و افشاء آنرا مطبوعات سیاسی ، به تشبیه  افتضاح  «واترگیت »  ایران گیت ، یا ایران کنترا نامیدند.
این افتضاح ماجراجویانه در زمان ریگان ، توسط آقای گراهام فولر  طراحی شده بود که تا امروز این پرونده در قسمت سری  سازمان سیا بایگانی است  در این ماجرا ، ریگان بطور غیر قانونی توسط اسرائیل به ایران سلاح فروخت  تا پول عاید از این معامله را ، آمریکا به سازمان چریکی  بنام :
Contras – در نیگاراگوئه  علیه رژیم مارکسیستی  دانیل اورتگا –Daniel Ortega  می جنگیدند، کمک مالی بکند  این ماجرا در زمان جنگ سرد  بین روسیه شوروی ،و آمریکا ، توسط سازمان سیا ، به رهبری و طراحی گراهام  فولر ، به دستگاه حکومتی ریگان پیشنهاد شده بود  .بعد از افشاً این ماجرا  در نوامبر ۱۹۸۶ پرزیدانت ریگان  در تلویزیون  آمریکا ، فروش سلاح را  تکذیب کرد ، ولی درست بعد از یک هفته  در ۱۳ نوامبر ۱۹۸۶ ریگان اعتراف کرد که چنین  فروش اسلحه  به ایران ، انجام شده است .ولی ریگان تکذیب کرد که چنین معاملات در راستای آزادی گروگان های آمریکا در لبنان که توسط حزب الله لبنان ، گروگان گرفته شده بودند ، انجام شده است (ماخذ:۳)
گراهام فولر در عین حال ، عضو سازمان :
Rand- Corporation  است . این سازمان اطاق اندیشه  نیروهای دفاعی و سازمان اطلاعاتی آمریکا است و شخصیت  های آمریکائی و غیر آمریکائی  مطمئن و امتحان داده  در صداقت خود به دولت آمریکا ، خصوصا  شخصیت های علمی و دانشگاهی  برای خدمت به آمریکا و منافع این کشور در جهان ،  به عضویت این سازمان در می آیند . گراهام  فولر ، که تا مقام معاونت  سازمان اطلاعاتی و جاسوسی سیا ، پیش رفت  و امروز به عنوان : استاد مدعوع در دانشگاه وانکور کانادا ، تاریخ  تدریس می کند ، این شخصیت ، معمائی هزار چهره ، یکی از مبلغین : اسلام سیاسی ، در کشور های اسلامی و جهان است.  اینجا است ،که باید دید چرا ، کشور های غربی  و در راٌس آن ، بریتانیای کبیر ، پیر استعمار ، و ایالات متحده آمریکا ، از اسلام  سیاسی  پشتیبانی می کنند ؟


همین رد پا و فعالیت  سری آقای گراهام فولر  را اینبار  در ماجرای  جبهه نجات اسلامی الجزایر می بینیم ، که ماموران سری آمریکا , چقدر  پیش قدم هستند  که در شمال آفریقا ، در منطقه مدیترانه ، منطقه استراتژیک و یکی از کشورهای مهم با ذخائر نفت و گاز طبیعی  مورد احتیاج آمریکا و غرب ،و رقابت قدرت های استعماری سنتی  یعنی انگلیس ، فرانسه ، اسپانیا ، پرتقال ، و ایتالیا ، آمریکا جای پائی برای خود  داشته باشد .در این راستا است که آقای  گراهام فولر ،این جاسوس حرفه ای «اسلام پرور » وارد معرکه جبهه اسلامی الجزایر می شود .
جبهه نجات اسلامی الجزایر را حتماً  هموطنان بخاطر دارند که این جبهه نجات اسلامی  در جنگ داخلی الجزایر چقدر کشته و زخمی گذاشت ؟  خوانندگان فراموش نکنند که بنا بر قوانین حاکم در سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی ، یک مامور اطلاعاتی ، تا پایان عمر ، مامور اطلاعاتی می ماند .
در پایان سال ۱۹۹۵،گراهام فولر  در باره الجزیره ، که گرفتار جنگ داخلی  بین اسلام گرایان و ارتش است ،  در یک گزارش ۱۲۰ صفحه ای خود، در باره الجزایر  به عنوان جاسوس حرفه آمریکا و متخصص جهان اسلام ، چنین می نویسد : الجزایر ، دولت اسلامی آینده  خواهد شد؟ این گزارش در تمام وزارت خانه های کشور های ذینفع ، پخش می شود . آقای گراهام فولر در این گزارش که توسط (
Rand-Corporation –Think-thank- انبار اندیشه  سازمان اطلاعاتی در چاپ و پخش گزارش نقش دارد ، به سئوال خود ، چنین جواب می دهد :سئوال واقعی  این نیست که «جبهه اسلامی  به قدرت میرسد ، بلکه سئوال این است ،که جبهه اسلامی الجزایر چگونه در گرفتن قدرت موفق خواهد شد ، و با کدام سازمان های سیاسی ، ائتلاف خواهد کرد ؟
این چنین  اطمینان خاطر  آقای گراهام فولر  ، معاون سابق ریئس سیا ، نشان می دهد ، که خود :جبهه نجات اسلامی الجزایر ، ساخته و پرداخته  سازمان سیا و به کمک مالی عربستان سعودی بود ، که در نهایت ملت الجزایر را به یک جنگ داخلی خونین  سوق داد که از ۲۶ دسامبر ۱۹۹۱ تا ۸ فوریه ۲۰۰۲ ، این جنگ طول کشید ،که محققین  معتبر و آشنا به جامعه الجزایر ، تعداد قربانیان این جنگ را  بین ۶۰ هزار نفر تا ۱۵۰ هزار نفر کشته تخمین می زنند .
اینکه دولت آمریکا ، توسط سازمان اطلاعاتی  سیا  طراح این جنگ داخلی  الجزایر و تغیر نظام حکومتی  الجزایر  با یک نظام« اسلامی »  بود ،  به یک سند معتبر تکیه می کنیم ، که در این سند ، نقش  گراهام فولر (یا شیخ اسلام فولر !) معاون سیا ، کاملأ مشخص است .
قرار داد فانتزی سازمان جاسوسی  سیا با فرقه مذهبی
Sant’Egidio-زیر نظر آقای گراهام فولر.
وقتی که سیاست با مذهب و دستگاه های جاسوسی قدرت های  سلطه گر  مخلوط می شود ، مسلمأ به جنگهای خو نین و قتل  بیگناهان منتهی می گردد.
Sant’Egidi – یک فرقه مذهبی کاتولیک ایتالیائی ، مستقر در رم است که با واتیکان ، روابط تنگاتنگ دارد . فراموش نباید کرد ،که یکی از بزرگترین و گسترده ترین سازمان جاسوسی جهان ، متعلق  به در بار واتیکان است . واتیکان  از باور های دینی و مذهبی  پیروان خود ، در راستای این اهداف ، یعنی جمع آوری اطلاعات و نفوذ در دستگاه های حکومتی ، نهایت استفاده را می کند.
هدف این قرارداد  ، طرح پروژه ایست ،که تمام مخالفان رژیم حکومتی  الجزایر را ، سازمان اطلاعاتی سیا ، تحت برنامه ای متشکل و سازمان دهی بکند. شرط قبول این پروژه سازمان سیا ، این است که توسط :
Kashkett،دیپلمات آمریکائی ، مسئول امور  الجزیره ، در وزارت امور خارجه و مشاور :Robert Pelletreau، معاون وزیر امور خارجه  (آن زمان )  و متخصص جهان عرب این برنامه  تائید شود .جلسه مشاورت و بررسی این برنامه به کمک  انجمن فرقه مذهبی :Sant’Egidio ،یکی از فرقه های کاتولیک نزدیک به دستگاه پاپ و واتیکان ،  در ۲۱ و ۲۲ نوامبر ۱۹۹۴ در رم پایتخت ایتا لیا تشکیل می شود. جلسه دوم در ژانویه ۱۹۹۵ تشکیل می شود . گرچه این مرحله  از فعالیت ها مخفیانه اسلامگرایان الجزایر با سازمان اطلاعاتی  سیا ، تا اندازه ای  فانتزی و خیال پرورانه است ، ولی در عین حال ، نشانگر آن است که تا چه حد سازمان های جاسوسی  قدرت های استعماری ، با نفوذ در سازمان ها و تشکیلات دینی مسلمانان ،  در راستای پیشیرد اهداف خود ، جهان اسلام را به جنگهای خونین  سوق می دهند .
مدت ها بود که فردی بنام :رابح کبیر ، از رهبران ، جبهه نجات اسلامی  الجزایر ، به عنوان سخنگوی واقعی این جبهه ، به آلمان پناهنده شده بود. رابح کبیر  رقیب سیاسی ، انوار حدام ، دیگر فرد الجزایری بود ، که از سالهای قبل ، در آمریکا مستقر بود ،و درعین حال ، یکی از تجار معروف  صادرات گندم آمریکا ، به الجزایر بود. در جلسه ایکه قرار بود ، در رم  بین رهبران جبهه نجات اسلامی الجزایر همراه با شرکت فرقه دینی :
Sant’Egidio  ، برقرار شود ،  رابح کبیر  دعوت شده بود . اما با دخالت وزارت امور خارجه آمریکا و تقاضای این وزارت خانه  از وزارت خارجه آلمان ، جهت عدم صدور اجازه خروج به رابح کبیر ، از آلمان ، مانع آن می شوند ،که این فرد ، در جلسه رم شرکت بکند . اما در عوض ، وزیر دادگستری آمریکا ، هواپیمای اختصاصی خود را در ا ختیار ، انوار حدام می گذارد که در جلسه روم شرکت  بکند. .البته بخشی از رهبران عالی رتبه  جبهه نجات اسلامی الجزایر ، با شرکت انوار حدام در جلسه رم ، اعتراض می کنند ،که چنین فردی ،فاقد  نمایندگی جبهه  نجات اسلامی  است . با وجود این ، قطعنامه جلسه  رم از جانب جبهه نجات اسلامی را همین فرد آقای انوار حدام  امضا ء می کنئد (ماخذ -۴) .وقتی  به این واقعیت  بظاهر  کم اهمیت ، دقیق می شویم ، مسلمآ  در مقابل  این سئوال قرار میگیریم :
۱-چرا ، دولت آمریکا ، از طریق شبکه  سازمانهای اطلاعاتی خود ،  وفعالین این سازمانها ، زیر پوشش  استادان دانشگاه ، همکاری تنگاتنگ این استادان  با سازمان :
Rand-Corporation – که ماهیت آن به عنوان:انبار اندیشه  برای سازمان :C.I.A.- ، این چنین بطور گسترده ، در  به روی کار آمدن نظام های  حکومتی  با ماهیت  و ایدئولوژی اسلام سیاسی این چنین  فعال هستند؟
۲-آقای گراهام فولر ، یک فرد آمریکائی است ،و با تحصیلات خود در دانشگاه  هاروارد ، بلاخره برای خدمت و دفاع از منافع وطن خود ، از نوجوانی وارد سازمان اطلاعاتی معروف :
C.I.A.- می شود ، و در این سازمان  تا  مقام معاونت  این دستگاه عظیم جاسوسی  و معروف در دنیا ، ارتقاء درجه می یابد ، وبعد  از آن «افتضاحات  بظاهر –ایرانگت – از سازمان سیا استعفا می دهد ، اینبار  وارد  :Rand-Corporation –انبار اندیشه  سازمان سیا می شود؟.  این که آقای : گراهام فولر ، معاون رئیس سازمان اطلاعاتی  سیا، در دفاع از : اسلام سیاسی ، تا حد : شیخ الاسلام های عربستان سعودی ، وآیت الله های «ایران جمهوری اسلام ناب محمدی»  خمینی پیش میرود ،و فقط  عمامه و عباو یک جفت نعلین ندارد ، اصل واقعیت و حقیقت  این : دگردیسی (Métamorphose ) آقای گراهام فولر  کجا نهفته است ؟
وقتی که گراهام فولر در دفاع نظریه خود ، یعنی : تلاش برای استقرار  نظام های اسلامی در کشور های مسلمان ، چنین می نویسد :به نفع دولت آمریکا است که با اسلامگرایان  الجزایر همکاری بکند، حتی در رسیدن به قدرت حکومتی آنان ، آمریکا  کمک خود را از آنان دریغ نکند. فولر  به این نتیجه میرسد ،که چنین احتمال (رسیدن به قدرت  اسلامگرایان الجزایر ) منافع  آمریکا را به خطر نخواهد انداخت و آن را تهدید نخواهد کرد . برعکس ، از این تز دفاع می کند «...» اسلام یک نمونه ارزشی در منطقه است . اسلامیزم شبیه کمونیزم نیست  که دارای رهبری و برنامه حکومتی داشته باشد، بلکه یک فرهنگ محلی و سنتی است. نهایتآ جنبش های اسلامی  متشکل از گرایش های مختلف است که نمیتوان آنرا  ضد دموکراسی  محسوب کرد .  بعلاوه اسلامیزم ،  با زمان ، در طول زمان ، تکامل پیدا می کند.( از ماخذ شماره ۵  زبان فرانسه )
.اینجاست ،که روشنفکران و سیاست شناسان  بر خاسته از جهان اسلام ، در مقابل این سئوال قرار می گیرند :اگر شخصی چون:گراهام فولر ، بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی خود ، در دانشگاه  مشهور هاروارد ،در راستای خدمت به وطن اش ، وارد سازمان  جاسوسی و اطلاعلاعاتی  :
C.I.A. میشود ، ودر راستای سیاست امپریالیستی و استعماری آمریکا ،و همپیمانان  اش ، اسلام سیاسی را در مقابل ایدئولوژی کمونیزم ، طراحی کرده ،وبا تمام امکانات  مالی و جنگ های تبلیغاتی  و روانی ،آنرا در اوج جنگ سرد وارد جهان اسلام می کنند، پس چرا روشنفکران  ودانشگاهیان ،و حتی تحصیل کرده های ایرانی  فارغ التحصیل علوم تجربی ، چون :آقای  سید حسین نصر ، فارغ التحصیل  دانشگاه  هاروارد ،و انستیتو تکنولوژی ماساچوست (M,I,T) ، یا  داماد  و پسر خواهر «پرفسور فیلسوف اسلامی  همین آقای سید حسین نصر ، رامین جهانبگلو ، یا آقای حسین حاج فرج دباغ  معروف به دکتر عبدالکریم سروش ، بعد از تحصیل در رشته داروسازی در تهران ، و بیوشیمی در لندن ، این حضرات یک دفعه  فیلسوف اسلامی و روشنفکر اسلامی  می شوند و دولت آمریکا ، این فیلسوفان  و این متخصصین  اسلام شناس را همراه  شیخ الاسلام  محسن کدیور ،  محسن سازگارا ، در پناه  و کمک مالی خود نگاه می دارد ؟
مخور صائب  فریب وعظ از عمامه زاهد .
که در گنبد ، زبی مغزی  صدا بسیار می پیجد.

(از صائب تبریزی )

با این بخش پایانی ، این نکته را لازم میدانم که خدمت آقایان  پرویز ثابتی ، و آقای عرفان قانعی فرد ، عرض بکنم ، که اگر هدفشان از « از آفریدن ، یاساختن کتاب در دامگه حادثه  ،» در راستای بالابردن شعور سیاسی و اجتماعی ملت ایران بود ، این هموطنان « خواسته یا نا خواسته » راه اشتباه  انتخاب کرده اند . این کتاب ، فاقدر ارزش علمی و حتی ارزش حرفه ای از منظر شناخت سیاست های پشت پرده قدرت های استعماری است . اگر آقایان  پرویز ثابتی و آقای عرفان قانعی فرد ، میخواهند صادقانه در راستای منافع ملی و میهنی ، به وطن مان ایران خدمت بکنند ، بهتر است ، کتاب های  آقای گراهام فولر  را با همکاری و کمک همدیگر به فارسی ترجمه کرده و در اختیار هموطنان و پژوهشگران  ایرانی متخصص در مسائل سیاسی بگذارند .فراموش نکنیم که بنا به عقیده متخصصین و تحلیل گران حرفه ای جهان سیاست و حتی سیاست های پنهانی و مخفی کشور های مهم ، متخصصین  با تجربه در مسائل بین المللی قدرت های بزرگ ، درصورت  مطالعات دقیق و مداوم در رابطه با مقالات

 مسائل بین المللی مشخص و معین ،از طریق نشریات معتبر جهانی ،تا 85 درصد  سیاست های مخفی و سری این قدرت های جهانی را میتوان تشخیص داد و پیشبینی و تحلیل کرد.. 

پایان .

پاریس 10 دسامبر 2012 .

اقتباس بطور کامل و یا به اختصار با ذکر نام نویسنده و سایت کاملا آزاد است


۱-
http://soma۲.blogfa.com/post-۲۶.aspx-
۲-
http://www.foreignpolicy.com/story/cms.php?story_id=۴۰۹۴
۳-
http://fr.wikipedia.org/wiki/Affaire_Iran-Contra
۴-
http://www.leconomiste.com/article/les-dollars-du-terrorisme-partie-۱۰-drole-de-politique-en-algerie
۵-
http://www.historylib.com/site/SViewDocument.aspx?DocID=۶۴۸&RT=List

Thursday, December 6, 2012

تاملی برمحتوی کتاب « دردامگه حادثه » از منظر جامعه شناسی سیاسی. بخش هفتم

تاملی برمحتوی کتاب « دردامگه حادثه » از منظر جامعه شناسی سیاسی .
مصاحبه آقای :عرفان قانعی فرد ، با آقای : پرویز ثابتی
به قلم : کاظم رنجبر : افسر سابق ارتش ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی ،از مدرسه عالی علوم انسانی پاریس .
Kazem.randjbar @yahoo.fr
بخش هفتم
دسامبر5 دسامبر 2012
در بخش ششم ، با تحلیل و تفسیر ادیان از منظر جامعه شناسان معتبر جهان ، نشان دادیم 1- ادیان ساخته خود بشر هستند ، 2- دین اسلام در ذات خود ، مانع رشد و روند جوامع اسلامی به نظام های دموکراتیک و جدائی دین از سیاست است . برای اثبات این نظریه ، از57 کشور مسلمان ، با جمعیت یک ملیارد و دویست ملیون نفر ، برای نمونه یک کشورمسلمان با نظام دموکراتیک ، جدائی دین از سیاست وجود ندارد . همه نظام های حکومتی کشورهای مسلمان نظام های دیکتاتوری فردی و با استبداد مذهب اسلام اداره می شوند .
عنصر دیگری که در شکل گیری نظام های حکومت های دیکتاتوری در کشور های مسلمان نقش مهم دارد ، وجود منابع عظیم نفت و گاز طبیعی در در این کشور ها است ، که 75 درصد ذ خائر شناخته شده نفت و گازدنیا ، در سرزمین های متعلق به کشورهای مسلمان قرار دارند . احتیاج ضروری چرخ اقتصاد جهان صنعتی ، و قدرت های نظامی جهان به این ماده حیاتی از منظر انرژی ، آمریکا ، اتحادیه اروپا ، روسیه ، چین ، در راستای ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی خود در امور داخلی وسیاسی کشورهای تولید کننده نفت ، دخالت علنی دارند . ترکیب دو عنصر فرهنگی و ثروت های طبیعی مورد نیاز چرخ اقتصادی این قدرت ها ، یعنی ترکیب : نفت و دین، در نهایت در راستای تسلط بر این ماده حیاتی برای چرخ اقتصاد این کشور های بزرگ صنعتی ، ماهیت و مسیر نظام های حاکم در کشور های مسلمان و ژئوپولیتک این کشور های را مشخص میکنند.
درست در اینجا است که نقش ژئو پولیتیک و ژئواستراتژی قدرت های استعماری با تکیه بر فرهنگ ، آداب و روسوم ، و باور های دینی ملت های مسلمان ، همراه با سازمان های اطلاعاتی با تجربه خود ، و جنگ های روانی ، قومی ، مذهبی ، وارد عمل می شوند . نمونه بسیار گویای آن ایجاد هسته دولت اسرائیل درست بعد از جنگ اول جهانی در خاورمیانه ، درست در این منطقه بسیار حساس جهان ، دریای مدیترانه ، کانال سوئز ، منطقه نفت خیر خاورمیانه در راستای تسلط این قدرت های بر این منطقه نفت خیراست .
خواننده ممکن است ، این سئوال را بکند : که چرا بعد از جنگ جهانی اول ؟ جواب : درست در طول جنگ جهانی اول بود ، که اهمیت نفت به عنوان ماده استراتژیک برای قدرت های بزرگ معلوم شد. فراموش نکنیم ، که در جنگ اول جهانی ، سلاحی بسیار مخرب ، بنام « تانک » توسط صنایع نظامی انگلیس اختراع شد ، وبعلاوه وینستون چرچیل ، وزیر دریاداری انگلیس در جنگ اول جهانی ، دستور تبدیل انرژی سوخت ناوهای جنگی انگلیس از زغال سنگ به نفت را داد . این عمل نه تنها سرعت ناوهای جنگی انگلیس سه برابر افزود ، بعلاوه بر میزان بارگیری این کشتی ها را نیز افزایش داد . این کشتی های جنگی با موتور های دیزل ،مجبور به حمل زغال سنگ مورد احتیاج سوخت موتور بخار کشتی نبودند .
با این نگاه بسیار مختصر به ماده استراتژیک نفت ، وگاز مورد احتیاج قدرت های بزرگ ، فصلی در تاریخ ملت های مسلمان و در راس آن ، کشورنفت خیز ایران ، اولین کشور نفت خیز خاورمیانه ( درسال 1908اوین چاه نفت در خاورمیانه در مسجد سلیمان توسط انگلستان کشف و استخراج شد ) باز شد ، که نظام های حکومتی ایران در رابطه با نفت مورد احتیاج قدرت های خارجی گره خورد . در این دخالت های مستقیم دولت های استعماری در دستگاه حکومتی ایران ، در راستای منا فع این قدرت ها ، سازمان های اطلاعتی این کشور ها بیش از پیش وارد عملکردند .
آیا این سئوال برای هر ایرانی آزاده علاقمند به عزت و عظمت وطن و ملت اش ایران و ایرانی ، بحث انگیز نیست که چرا در طول یک قرن گذشته چهار پادشاه ایران : مظفرالدین شاه ، احمد شاه ، رضاشاه ، محمد رضا شاه ، بدون آنکه خود رسماً استعفا بدهند ، زیر فشار و دخالت مستقیم قدرت های خارجی ، این پادشاهان ایران را ترک کردند ، و با ترک کشور ، مملکت دچار بحرانی های سیاسی عظیم شد و تا پای تجزیه پیش رفت ؟. (بعداز استعفای تحمیلی رضاشاه از سلطنت توسط روس و انگلیس ) وجنگ 8 ساله عراق علیه ایران ، بعد از خروج شاه از ایران زیر فشار آمریکا و متحدان اش ، ملت ایران خسارات انسانی و مالی عظیم پرداخت و شیرازه مملکت و جامعه ایران ، از هم پاشید ، و نظام نحس (جمهوری اسلام ناب محمدی ) هنوز که هنوز است ، آخرین ثروت های مادی و معنوی یک ملت چند هزار ساله را به تاراج گذاشته است !!! چرا ؟ و چگونه این قدرت ها تا این حد در امور داخلی یک کشور و یک ملت دخالت می کنند ؟ سئوال اساسی از آقای پرویز ثابتی به عنوان افسر عالی رتبه اطلاعاتی ، و یا به قولی تحلیل گر سیاسی این بود که چرا و چگونه این چنین این قدرت های استعماری ، بیش از سه قرن است در امور ایران دخالت میکنند ؟ ولی آز آنجائیکه آقای پرویز ثابتی تحلیلگر سیاسی نبودند و نیستند ، وشغل شریف ایشان همان َ شغل «رئیس شکنجه گران دستگاه ساواک » بود ، در راستای جواب به این سئوال ، که دستگاه های اطلاعاتی قدرت های بزرگ چیستند و چگونه عمل می کنند ، نباله این نقدر را در راستای جواب به این سئوالات در محدوه این مقاله ادمه میدهیم.
آقای پرویز ثابتی و آقای عرفان قانعی فرد از تاریخ چه آموختند و چه میخواهند بیاموزند ؟
در بخش ششم این نقد ، در رابطه با نقد کتا ب بظاهر 670 صفحه ای در واقع 200 صفحه ای مصاحبه آقای عرفان قانعی فرد با آقای پرویز ثابتی ، در راستای روش تحلیلی از منظر جامعه شناسی سیاسی ، در شناخت علت و معلول ، از منظر منطق عقلی و علمی ، و تجربه تاریخی ، لازم بود برای خوانندگان غیر متخصص در جامعه شناسی ، به چند نکته مهم اشاره بشود .
1 – از منظر جامعه شناسی ادیان ، دین ساخته خود بشر است .
2- دین اسلام چون دین مسیحیت ، مجبور است روند تکاملی جامعه را ، که اساس آن جدائی دین ، از سیاست و مدیریت جامعه است ، دیر و یا زود قبول بکند .
3- قدرت های استعماری ، در استعمار ملت ها و غارت ثروت های مادی و معنوی ملت های مسلمان ، که صاحب 75درصد ذخائر نفت و گاز دنیا را در اختیار دارند ، از عنصر دین ، و باورهای دینی ملت های مسلمان ، در پیشبرد اهداف خود و استقرار نظام های خود کامه زیر سلطه خود نهایت استفاده را چه در گذشته و چه امروزمیکنند.تشکیل دولت اسرائیل در قلب ملل اسلامی ، غارت منابع و ثروت های طبیعی این کشور ها با استقرار نظام های غیر دموکراتیک ، یکی از این روش ها استعمار نوین است. لذا به عنوان یک جامعه شناس و متخصص در جامعه شناسی سیاسی ، لازم و ضروری بود که از نظریه دو جامعه شناس معروف فرانسه که هردو متخصص در جامعه شناسی ادیان هستند ، کمک فکری و استدلالی گرفته شود ، تا خواننده غیر آشنا به تحلیل و تفسیر مسائل جامعه شناسی بتوانند سیاست نو استعماری قدرت هائی که ثروت های مادی و معنوی ملت های مسلمان را با نظام های فاسد و غیر دموکراتیک به تاراج می برند بشناسند . در ضمن خواننده ایرانی برخاسته از کشور مسلمان ایران و قربانی یک انقلاب بنام اسلام و توسط یک حکومت سیاسی مذهبی رهبری شده توسط روحانیون شیعه را که در حقیقت این انقلاب و این نطام ساخته این قدرت ها استعماری بودند را بشناسد . در راستای نتیجه گیری از این تحلیل است که معلوم می شود ، که چرا در عصر دکتر محمد مصدق رهبر نهضت جبهه ملی و ملی شدن نفت ایران ، همان قدرت های غربی ، آمریکا ، انگلیس ، بکمک عوامل خود در بطن جامعه ایران ، خصوصا روحانیون ضد مصدق ، دولت ملی و دموکراتیک دکتر مصدق را با کودتای نظامی سرنگون کردند ، و محمد رضا شاه را که حتی ایران را ترک کرده بود ( یا به قولی از ایران فرار کرده بود ) دوباره به تاج و تخت ایران نشاندند: قوام السلطنه : کشتیبان را سیاستی دگر آمد .شاه : من رئیش کشور هستم و بالاتر از هرچیز .
ولی همان دولت های غربی این بار ، با سازماندهی مستقیم و غیر مستقیم یک حرکت توده ای به رهبری یک روحانی فاقد دانش سیاسی ، اقتصادی ، و مدیریت همان محمد رضا شاه را در سال 1357 ، از قدرت و سلطنت پائین کشیده ، و آواره جهان کردند ؟ چرا؟
البته لازم بود که آقای پرویز ثابتی به عنوان یک افسر اطلاعاتی که بیش از 33سال است که مقیم ایالات متحده آمریکا است ، به این سیاست های پشت پرده آمریکا آشنائی می داشت و چه بسا نیز آشنا است ، ولی هرگز در این مصاحبه خود با آقای عرفان قانعی فرد اصلا چنین سخنی در رابطه با دخالت مستقیم آمریکا و متحدان غربی این کشور در سقوط نظام محمد رضا شاه ، و در راستای چه اهدافی اشاره نمی کند !!! چرا؟
اینجاست که مشخص می شود که آقای عرفان قانعی فرد ، خود شخصا به عمق پیچیدگی چنین مسائل جهانی آشنائی ندارند . در اینجا ، چند سطراز معرفی نحوه عمل جمعی آوری اطلاعات را از از قلم ، یکی از معروف ترین و با تجربه ترین رئیس سارمان اطلاعاتی قرن بیستم ، یعنی :مارکوس ولف –(Markus Wolf, )– متولد 1923 –مرگ 2006 ، رئیس سازمان جاسوسی آلمان شرقی که قبل از فروپاشی نظام های کمونیستی در اروپا درسال 1989 ، این سازمان جاسوسی با نام : -Stasi - در جهان معروف بود ، اینجا می آوریم ، تا تصویر واقعی سازمانهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی کشورهای مهم ، به خوانندگان مشخص شود : مارکوس ولف می گوید : موفقیت های مهم و باارزش ما در علمیات اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی ، اغلب آنهائی هستند که ، در اختیار افکار عمومی قرار نمیگیرند . (البته نیز نباید قرار بگیرند تاکید از صاحب قلم ) کار اطلاعاتی با آنچه که تصویری از آن در فیلم های سینمائی جاسوسی نشان میدهند ، هیچگونه رابطه ندارد . در کار اطلاعاتی شلیک طپانچه با صدای شدید و دود بیشتر جایگاهی ندارند . کار جمع آوری اطلاعات بمانند کار مورچه ها میمانند ، این کار باید آهسته ، همراه با صبر و حوصله بیش می رود ، در این کار بدون صبر و حوصله ، نتیجه خصوصا نتیجه سریع عاید نمی شود . برای دست یابی به اطلاعات بزرگ و مهم ، جمع آوری اطلاعات متعدد و کوچک لازم است . همین امر داشتن صبر و حوصله و جمع آوری اطلاعات بظاهر کوچک و کم اهمیت ، یک عده از داوطلبان جوان برای این کار اطلاعاتی را مایوس کرد و آنها استعفا دادند . البته رومانتیسم جاسوسی هم در سازمان ما عمل می کرد، اما در سازمان جاسوسی ما اعمال جیمز باندی جایگاه مهم نداشت .
چند نکته را در اینجا برای ابراز احترام خودم نسبت به شحصیت انسانی و فرهنگی را لازم میدانم توضیح بدهم . اگر من صاحب این قلم در نوشته های های خود ، به آثار ونوشته های بصورت کتاب ، یا مقالات نشریات مهم ، در زبان فارسی ، یا فرانسه استناد میکنم ، این عمل را حمل بر خودنمائی و فخر فروشی نکنید . من صاحب این قلم ، اگر این کتاب ها یا مقالات استنادی را خودم ، درزبان فارسی ، و زبان فرانسه (زبان دانشگاهی ام )نخوانم ، هرگز در نوشته هایم به آنان استناد نمی کنم . بعلاوه به عنوان یک تحلیلگر جامعه شناسی سیاسی ، این کتاب ها و نشریات ، بمانند یک فیزیک دان ، ابزار و آلات اندازه گیری ، و محاسبات و آزمایشگاهی من ، برای کارهای تحقیق و پژوهشی من لازم و ضروری هستند .
این سخنان قید شده رئیس سازمان اطلاعات و ضد اطلاعات آلمان شرقی در کتاب افسر عالی رتبه کشور فرانسه بنام :Eric DENECE – با عنوان : Les Services secrets français sont ils nuls – ترجمه عنوان :آیا سرویسهای اطلاعاتی فرانسه فاقد ارزش هستند؟ ) این کتاب در سال 2012 توسط انتشارات :ellipses – در 392صفحه در فرانسه چاپ و منتشر شده است نقل می شود . آقای: Eric DENECE- مثل هر افسر عالی رتبه سازمانهای اطلاعاتی ، از سازمانهای اطلاعاتی کشورهای دنیا ، به اندازه کافی اطلاعات دارند . در کشور های پیشرفته دنیا ، افسران اطلاعاتی را ، افسران بسیار شایسته ، با فرهنگ ، با عرق ملی و میهنی تشکیل می دهند برای این افسران که از وطن و ملت خود ، و نظام دموکراتیک حاکم در وطن شان دفاع میکنند ، این نهایت افتخار است که به این مقام با ابراز شایستگی و علاقه ودانش رسیده اند . در صورتیکه در نظام های غیر دموکراتیک ، این افسران در حقیقت ، مزدوران و شکنجه گران نظام های حاکم هستند .
گفته های رئیس سابق سازمان اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی آلمان شرقی : مارکوس ولف را که سازمان اطلاعاتی این کشور بنام : Stasi - در دنیا معروف بود ، Eric DENECE- در کتاب خود یاد شده در بالا را در صفحه 63 –نقل میکند .
گسترش عملیات اطلاعاتی قدرت های بزرگ چه در روسیه کمونیستی دیروز و روسیه امروز ، و یا کشور آمریکا و هر کشور دیگر ، در راستای دفاع از منافع مادی و فرهنگی سیاسی خود این کشورها می باشند.
وقتی که ماجرای جاسوسی تیمسار سرلشگر ، حسن مقربی را ازطریق محتوی دو کتاب با ارزش ، که خواندن این دو کتاب را به همه ایرانیان آزاده و وطن دوست توصیه میکنم. کتاب : داوری ، سخنی در کارنامه ساواک ، نوشته سرتیپ منوچهر هاشمی ، معاون و مدیر کل اداره ضد جاسوسی ساواک انتشارات ارس لندن سال انتشار 1373 -643 صفحه و کتاب : کا-گ-ب ، در ایران ، نوشته ولادیمیر کوزیچکین ، افسر سابق کا- گ –ب ، ترجمه اسماعیل زند ، دکتر حسین ابوترابیان ،تهران سال 1370 –چاپ اول 562 صفحه ،
من صاحب این قلم ، در درجه اول به عنوان یک ایرانی و در درجه دوم به عنوان یک افسر سابق ارتش ایران، از خود میپرسم ، چگونه است که ، یک افسر عالی رتبه ارتش ایران ، درطول 30سال ، بطور متناوب ، به وطن و ملت خود خیانت می کرد ، برای بیگانه جاسوسی میکند ، وچرا چنین فردی در طول این مدت طولانی شناخته نمیشود؟
آیا با ضعف دستگاه اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی کشوری چون ایران ، که با موقعیت ژئواسترتژیک خود ، با منابع عظیم ماده استراتژیک چون نفت و گاز ، عوامل اطلاعتی سایر قدرت ها در راستای منافع خود ، در دستگاه حاکمیت ، نفوذ نمی کنند، یا نفوذ ندارند؟ دولت ایران چون یک کشور مستقل در راستای منافع ملی و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی خود ، حق دارد درپیمان های نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی ، عضو باشد .عضویت یک کشور مستقل در این پیمانها ، راه را برای جاسوسان این قدرت های خارجی هم پیمان ، در راستای منافع خود ، باز نمیکند .فرانسه زمان ژنرال دوگل چه در زمان جنگ و چه و بعد از جنگ ولو اینکه عضو پیمان ناتو نبود ، ولی هم پیمان صدیق غرب بود . ولی وقتی که فرانسه خواست به سلاح اتمی مسلح شود ، آمریکا ، وانگلیس راضی نبودند که فرانسه به تکنولوژی چنین سلاحی دسترسی داشته باشد . اما ژنرال دوگل از دانشمندان فرانسه خواست که دست یافتن فرانسه به سلاح اتمی وظیفه ملی و میهنی هر فرانسوی است . با این سیاست نه تنها فرانسه به همپیمانان خود خیانت نکرد ، در عین حال استقلال خود را عملاً نشان داد. آیا قدرت های خارجی غرب ، چه در زمان سلطنت محمد رضا شاه ، چه امروز ، چون شوروی سابق و امروز ، شبکه های جاسوسی در ایران نداشتند و ندارند؟ باید یک فرد بسیار ساده اندیش باشد و بگوید نه؟ آقای پرویز ثابتی ، در راستای دفاع از منافع ملی و میهنی خود ، لازم و ضروری بود که در این مصاحبه بظاهر 670 صفحه ای خود ، که در واقع 200 صفحه بیش نیست ، سطح بحث در رابطه با منافع قدرت های استعماری ، چه روسیه سابق و چه روسیه شوروی ، و چه استعمار گران قدرت های غربی ، و ضرباتی که این قدرت ها بر روند توسعه سیاسی ، اقتصادی ، علمی ، فرهنگی ، استقلال و آزادی واقعی ملت ایران در طول سه قرن گذشته زده اند ، به ملت ایران را از منظر یک افسر عالی رتبه ایرانی باز گو می کرد ، نه اینکه یک مشت ، سخنان بی سروته بدون محتوی و تکرای را بخورد خواننده بدهد .
البته آقای عرفان قانعی فرد ، جوان هستند و تخصص: رشته سیاسی و تحلیلی سازمان های اطلاعاتی و عمل کرد آنها را ندارند . در اینجا با اطمینان خاطر ، به عنوان یک ایرانی و تحلیلگر مسائل سیاسی ، میگویم :آگر آقای پرویز ثابتی و آقای عرفان قانعی فرد ، قبل از مصاحبه شان ، فقط یک کتاب ، از ده ها کتاب : پتر داله اسکات :Peter Dale Scott کتابی که نتیجه سالها تحصیل و تحقیق یک استاد دانشگاه ، و متخصص سیاست های بین المللی آمریکا است را می خواندند ،و عمق همراه با تفکر و تعقل و تحلیل فردی به روش علمی مرسوم در دانشگاه های معتبر دنیا این کتاب را مطالعه می کردند ، هرگز به خواننده ایرانی ، کتابی را با عنوان « در دامگه حادثه » با آن محتوی خالی و فاقد ارزش ، ارائه نمیداند. عنوان کتاب پرفسور پیتر داله اسکات در زبان فرانسه و انگلیسی چنین است. چه خوب بود ، که آقای پرویز ثابتی در خدمت به وطن ما ایران و ملت ایران ، همراه با آقای عرفان فانعی فرد ، که در دو به زبان انگلیسی تسلط کامل دارند ، عوض نوشتن یک مشت مطالب بی ارزش از منظر سیاست شناسی و اطلاعاتی ، این کتاب را با همکاری یدکدیگر به فارسی ترجمه میکردند و در اختیار خوانندگان ایرانی می گذاشتند ، که تا این ملت بداند که عمل کرد قدرت های نوین استعمار ی چگونه است . عنوان کتاب پیترداله اسکات ، در زبان فرانسه و انگلیسی :
در زبان فرانسه :
La Route vers le Nouveau Désordre Mondial : 50 ans d'ambitions secrètes des États-Unis, traduction et actualisation de The Road to 9/11: Wealth
در 509 صفحه .
در زبان انگلیسی :
Route to the New World Disorder: 50 years of secret ambitions of the United States, translation and updating of The Road to 9/11: Wealth
ادامه دارد .
اقتباس بصورت کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده و سایت ، کاملا آزاد است .
پاریس 4 دسامبر 2012 .