Monday, January 27, 2014

تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است ؟بخش۹ نسخه ۱- ۲۵ ژانویه ۲۰۱۴


تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .

چراجهان اسلام  از عصر روشنگری محروم مانده است ؟

به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .

بخش9 نسخه 1-       25 ژانویه 2014


ظهور  اندیشه های فلسفی سیاسی در اروپا  در راستای  جدائی دین از سیاست .

 

 Renaissance   -

 رنسانس ، یا انقلاب نوزائی  فرهنگی و علمی در اروپا ، در تقابل با جهل و خرافات و استبدا د دینی و جنگهای مذهبی در این قاره . ماخذ (1)

 

l

مظهر دوره رنسانس این تابلو نقاشی شده توسط  لئونارد و داونچی  با عنوان :ویتروین :Uomo  Vitruviano به احتمال قوی  در سال 1487  این اثر را  داوینچی  در رابطه  اعضای بدن و تناسب آنان با اعضای دیگر را نشان می دهد . به عبارت دیگر  جامعه بشری یک سازمان زنده  و در تناسب و رابطه  با سایر اعضای  دیگر است . ما ایرانیان را بیاد شعر معرف  سعدی می آندازد :  بنی آدم  اعضای یک دیگرند ...چو عضوی بدرد آورد روزگار  دگر عضو ها را نماند قرار .
 

این مقاله  به گرامی داشت  خاطره  رهبران  انقلاب مشروطیت ایران ، سرآغاز انقلاب  فرهنگی ، سیاسی ،  جامعه ایران  به عبارت دیگر سر آغاز  رنسانس و نوزائی جامعه ایران  در راستای استقرار  آزادی و دموکراسی ، و جدائی دین از سیاست  تقد یم همو طنان گرامی ایرانی و ایران دوست می شود .

                                                           *                         *                               *

 

ظهور یک هویت اروپائی . عصر رنسانس .

ماخذ (1)

 

اروپائیان صاحب  علم و دانش میدانستند  که از منظر جغرافیائی  در قاره ای بنام : اروپا  زندگی می کردند ، که با سایر قاره ها  چون آسیا و آفریقا  فرق دارد . در حالیکه برای اکثریت ساکنین  اروپا ، کلمه اروپا  به گوششان آشنا نبود . به عبارت دیگر ، آنان در دنیائی  محدود خود  در شهر و روستا  و حداکثر  ایالت  خود را می شناختند و خود را ساکن آن محدوه جغرافیائی خود میدانستند و دنیای شان نیز به این منطقه محدود می شد . در این زمان  تعداد معدودی  از ساکنان اروپا  به خواندن و نوشتن  آشنائی داشتند .  روحانیون مسیحی  با مردم  عادی ، تنها با هویت مسیحی  پیرو مسحیت  و باور های دینی  آنان صحبت می کردند . دنیای مردم عادی  از منظر فرهنگی  در باور های دینی  محدود می شد . برای روحانیون مسیحی ، مردم عادی  «گله گوسفندانی و حیواناتی بودند ، و روحانیون چون چوپانان  وظیفه داشتند که این گله های گوسفندان و حیوانات اهلی را ، به راه حضرت مسیح هدایت بکنند ». مثل  مسلمانان   اغلب بیسواد امروز  که دنیای هستی فردی و اجتماعی شان  در باور های داستان های مذهبی  و تبعیت مطلق ازدستورات دینی  فلان روحانی و فلان مجتهد ، خلاصه می شود .

اروپائیان  قبل از رنسانس  آگاهی کامل  از هویت فرهنگی و تاریخی خود نداشتند . شعور و آگاهی فرهنگی  اروپائیان از زمان رنسانس شروع شد . بنا به گفته و نوشته  مورخ انگلیسی(Édouard Hall 1498-1547 ) در عصر رنسانس کلمه اروپا  وارد زبان های مردم عادی شد . در حقیقت تبدیل به یک هویت فرهنگی گردید .

 

رسمیت یافتن زبان توده  ساکنان اروپا :

 

در اوایل  سال 1492 – آنتونیو دو نبریژا (Antonio de Nebrija )  استاد  زبان اسپانیا  و دستور زبان اسپانیا ،  اولین کتاب  دستور زبان اسپانیا را به ملکه  ایزابل دو کاستی (Isabelle de Castille )متولد 1451 مرگ 1504  را معرفی کرد و این اثر را بایک جلد کتاب لغت  زبان اسپانیائی را تکمیل  کرد و به ملکه  تقدیم نمود .  در سال 1539  فرانسوا اول پادشاه فرانسه  با فرمان معروف خود در تاریخ  فرانسه بنام فرمان : Villiers-Cotterits زبان فرانسه را زبان رسمی در فرانسه اعلام کرد .از این تاریخ  در فرانسه ، زبان فرانسه  در مکاتبات  اداری ، دادگاه ها  و امورقضائی  زبان رسمی  شناخته شد  و جای زبان لاتین را گرفت . پادشاه فرانسه در قصر فونتن بلو  :Fontainebleau –کتابخانه سلطنتی خود را  مستقر می کند .

کارهای پژوهشی  زبان شناسان متخصص در زبان فرانسه  در مجموعه  نهادها ، این امکان را  به زبان فرانسه میدهند  که این زبان تبدیل به زبان توده مردم  بشود . در حالیکه  این زبان  سابق در انحصار  روحانیون بود و مردم عادی به زبان های محلی خود مکالمه می کردند . (مثل ایران امروز )

استادان  زبان و تاریخ در فرانسه آن عصر  این امکان رشد  را به  زبان فرانسه می دهند که این زبان تبدیل به زبان ملی   مظهر  وحدت ملی بشود و دربین ملت رشد بکند . باوجود این تا انقلاب کبیر فرانسه  یعنی تاسال 1789  زبان توده مردم زبان محلی بود .

در فرانسه این سخن رایج است که می گویند :متفکرین دوره رونسانس در فرانسه  به تمدن و فرهنگ یونان قدیم  توجه بیشتر داشتند  و همین امر باعث پیدایش  اندیشه انسانگرائی و احترام  به حقوق انسانی در فرانسه شد . اندیشه های  قرون وسطی  نیز جایگاه خود را داشت . بخشی از این فرهنگ و اندیشه ها  توسط بخشی از  فرهنگ  قرون وسطی  توسط :Boèce, Isidore  در شهر Séville  اسپانیا  همین امروز هم نگهداری می شوند . آثار افلاطون  در دربار  امپراطور شارلمانی ( با وجود اینکه خود شلرلمانی به حد کا فی  به خواندن و نوشتن مسلط نبود )  مورد توجه  متفکریبن  دستگاه حکومتی  قرار می گرفت . بنا به گفته :Régine Pernoud- رژین پرنو مورخ معروف  متخص عصر  قرون وسطی  متولد 1909 مرگ 1998 ) عصر رنسانس  در حقیقت  تقلیدی از عصر باستان  بود . چون متفکرین  عصر رنسانس بر این باور بودند که عصر باستان  به مرحله  تکاملی  بلوغ فکری و فرهنگی رسیده بود .

آنچه که واقعیت داشت این فرهنگ باستان  بخاطر بیسوادی  اکثریت  جامعه آن عصر ،  این آثار  انحصارا در اختیار روحانیون کلیسا بود و آنان مایل نبودند که توده مردم به شعور و آگاهی فرهنگی و اجتماعی برسند . ولی از قرن سیزدهم ،  همین فرهنگ یونان باستان  به مدارس شهری و دانشگاه های آن عصر نفوذ کرد . از این طریق  آشنائی به فرهنگ یونان باستان  از انحصار روحانیون خارج شد . فرانسیسکو  پترارک (Francesco Petrarcca- متولد 1304 مرگ 1377) شاعر  انسان دوست ایتالیائی  و دوستانش  توانستند  با آثار خود اندیشه های انسان دوستانه  فلاسفه یونان باستان را  گسترش و غنی سازند .

 

باستان  شناسی  امکان شناخت  هنرهای مجسمه سازی و تزئینی  شد و در نهایت  شناخت این فرهنگ  باعث گسترش  شناخت آثار سایر متفکران  یونان و لاتین گردید . این شناخت ابتدا از ایتالیا  شروع شد  و بعداً در اروپا گسترش یافت . این فرهنگ  باستان اروپائی  توانست  فرهنگ های معاصر خود در اروپا را اشباع کرده و تحت شعاع  خود قرار بدهد ، واز بطن این فرهنگ ، رشد فلسفه انسانگرائی در اروپا  پایه گرفت .   فلاسفه و متفکران  انسان گرا  چون :

-                          Erasme- متولد 1469- مرگ 1536  فیلسوف و انسانگرای هلندی.

-                          Thomas More  متولد 1478-مرگ 1535 سیاستمدار و انسانگرای انگلیسی .محکوم به مرگ بخاطر اندیشه های  اش .

-                          Guillaume Budé- متولد 1467- مرگ 1540انسانگرای  فرانسوی و متخصص  فرهنگ و تمدن یونان باستان و سیاستمدار و بنیانگذار  کتابخانه ملی  در فرانسه . پایه گذار  کالج (دانشسرای عالی ) معروف فرانسه  .

اختراع صنعت چاپ و تاثیر آن در گسترش  اندیشه های علمی و فلسفی در اروپا .

یکی از اختراعات ایکه  بر رشد  شعور و آگاهی  انسان  در دوران رنسانس  تاثیر عمیق گذاشت ، اختراع صنعت چاپ و تکامل آن  توسط  گوتنبرگ  درسال 1450 بود . اولین  اثری که در اروپا در سال 1455  به چاپ رسید ، انجیل کتاب دینی  مسیحیان بود .  البته اولین آثار چاپ شده در راستای تبلیغات دینی کلیسا  ، کتاب های دینی بودند . قبل از اختراع  صنعت چاپ  امکان انتشار  کتاب و مقالات و مطلب  نوشته شده  در نسخه های متعدد  وجود نداشت . اغلب  روحانیون  مسیحی  کتاب های دینی را با دست نوشته  کپی میکردند . لذا ، از این جهت  نه تنها  تعداد انتشارات  محدود بود  بعلاوه  ، انتشارات  در زمینه های  دینی و تبلیغ  باورهای دینی  بود .(تبلیغ خرافات  دینی مثل ایران امروز ) . بعلاوه زبان رایج  این دست نوشته ها  زبان لاتین بود ، لذا این نوشته ها  مخصوص و محدود به قشر  معدود و مسلط به زبان لاتین بود .دانشگاه ها  حق انحصاری  چاپ و انتشار نوشته های استادان  خود را داشتند .

 

در این عصر دانشگاه های  معروف اروپا  چون دانشگاه پاریس  در فرانسه ، دانشگاه  بولونی (Bologne ) در ایتالیا  دانشگاه  سالامانک (Salamanque ) در اسپانیا ، دانشگاه های  آکسفورد و کمبریج در انگلستان   انحصار تعلیم و تفسیر  علم را برمبنا و روش اسکولاستیک  روش متکلمین  تدریس می کردند . دروس حقوق والهیات  بخش مهم و رشته اساسی تدریس در دانشگاه ها بود .

مفهوم مکتب اسکولاستیک

این مکتب در دوره تسلط کلیسا بر جامعه اروپایی رشد چمشگیری داشت. در واقع نفوذ کلیسا در امور  آموزش و پرورش  را نشان می‌دهد مثلاً در مورد چرخش خورشید بر دور زمین یا بسط تئوری افلاطونی نقش بسزایی داشت. افکار کلیسا به نحو دلخواه از تسلط بر آموزش و پروش گسترش پیدا می‌کرد که دخالت گسترده دین در سیاست را نشان می‌داد یعنی پایه تفکرات جامعه اروپایی مذهبی بود.   (توضیح کوتاه  در رابطه با اسکولاستیک اسلامی در زیر.*)

در حقیقت قبل از اختراع صنعت چاپ  علم و دانش  در انحصار روحانیون بود از آنجائیکه اکثریت جامعه  به اندازه کافی  به خواندن و نوشتن  تسلط نداشتند ، نه تنها به زبان لاتین آشنائی نداشتند  ، همچنین از علم و دانش و تفکرات علمی محروم بودند .  اختراع صنعت چاپ  این انحصار را شکست و با چاپ و انتشار کتاب  اقشار مختلف جامعه  به خواندن و نوشتن  به مرور مسلط می شوند  . به عنوان نمونه  کتاب : Imago mundi ( تصویر جهان – درزبان لاتین ) نوشته :Pierre d’Ailly که در سال 1410  نوشته شده است  درسال 1478 از طریق صنعت جدید چاپ  منتشر می شود . همین اثر  یکی از  اسناد  اساسی  شناخت جغرافیا  برای  کریستف کلمب و سایر دریا نوردان  در راستای کشف  دنیای جدید  می شود .

آثار چاپ شده  و مطالعه آن  از طرف  بخشی از  باسوادان  جامعه ، رابطه طبقاتی و ارزش های سنتی جامعه را بهم میزند . به عناون مثال در دانشگاه  پاریس ، دانشکده  هنرهای زیبا  از منظر پرستیژ و اهمیت و اعتبار  ، دانشکده الهیات  را پشت سر می گذارد و جلو میزند . در این عصر  بر تعداد کتابخانه ها  افزوده می شود . در فرانسه  پادشاهان در  کاخ ها و قصر های سلطنتی صاحب  کتابخانه های معتبر و با ارزش می شوند .

تاثیر اختراع  صنعت چاپ  در دستگاه  کلیسا و قدرت مسلم وبلا منازع پاپ وسازمان  مسحیت را  در جامعه اروپا  بهم میزند و در نهایت  زمینه اصلاحات  دینی در قرن پانزدهم  ظهور یافته  بود  علنی می شود .همچنین در  عصر رنسانس  در اروپا ، یک جنبش ضد یهودیت نیز  ظاهر می شود .

در قرون وسطی  اغلب پیروان  و مئومنان مسیحی ، به انجیل کتاب دینی خودشان ،  نوشته شده در زبان مادری شان  دسترسی نداشتند .(مثل ایرانیان مسلمان  تحصیل کرده  امروز ، که حتی  قران ترجمه شده به زبان فارسی را  در هزاره سوم هم از منظر منطق عقلی و علمی  مطالعه و تحلیل و تفسیر نکرده اند  و نمی کنند  - تاکید  از نویسنده ) .

ترجمه انجیل به زبان ساده  برای فهم مردم  عادی و کم سواد از طرف کلیسا کاتولیک  قدغن بود . با اختراع  صنعت چاپ  این شرایط کاملا عوض شد . کلیسای مسیحیت  اینبار نمی توانست  مخالف انتشار  انجیل  در زبان توده مردم بشود .اولین ترجمه  انجیل در زبان توده مردم  توسط  پرتستانها ، و در زبان انگلیسی  برای  انگلیسی زبان ها توسط :William Tyndale – درسال 1537  وبرای ایتالیائی ها  توسط :Giovanni Diodati  درسال 1607 و در زبان فرانسه برای فرانسویان  توسط :Lefèvre d’Etaples درسال 1530 چاپ و منتشر شد .

 

                                       *                           *                              *

جنبش اصلاحات دینی  پروتستانتیسم  در اروپا .

 ادامه دارد .

پاریس 25 ژانویه 2014

 اقتباس بطور خلاصه و یا کامل ، با ذکر نام  و ماخذ  کاملا آزاد است . 

 

ماخذ (1) http://fr.wikipedia.org/wiki/Renaissance

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

(توضیح کوتاه  در رابطه با اسکولاستیک اسلامی .*)

* اسکولاستیک اسلامی

 

با گسترش اسلام و دخالت این دین در سیاست تفکرات دینی در نظام آموزشی کشورهای اسلامی به طور خیره کننده‌ای در بست در خدمت این دین قرار گرفت و تا جایی پیش رفته است که پطروشفسکی  در کتاب   اسلام در ایران  در فصل جداگانه ای  به این موضوع  با نام  اسکولاستیک اسلامی پرداخته است .
 اختراع صنعت چاپ  این انحصار  را شکست  و با چاپ و انتشار  کتاب ، اقشار مختلف  توانستند  به خواندن و نوشتن مسلط بشوند  بی جهت نبوددر ایران وقتی ایرانیان وطن دوست و روشنفکر وقتی که اقدام به تاسیس مدارس جدید به سبک اروپائی کردند ، روحانیون  مرتجع  و غرق در خرافات و در عین حال دنیا پرست که با بیسوادی عمومی ملت  به مقام و منزلت رسیده بودند و همین امروز هم قدرت انحصاری حکومت در ایران  با اندیشه های خرافی در اختیار دارند ، مخالف  تعلیم و تربیت عموم ملت  خصوصا زنان و دختران ایران بودند و هستند .

Tuesday, January 14, 2014

تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است ؟بخش هشتم نسخه ۱- هشتم ژانویه ۲۰۱۴



تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .
چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است ؟
به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .
بخش هشتم نسخه 1- هشتم ژانویه 2014
Kazem.randjbar@yahoo.fr







ظهور اندیشه های فلسف...ی سیاسی در اروپا در راستای جدائی دین از سیاست .


تصویری از دادگاه تفتیش عقاید زیر نظر واتیکان و محاکمه برونئوژوردانو




در پایان بخش هفتم گفتیم :برونئو ژوردانو در سال 1584 ، سه اثر مهم در زبان لاتین (زبان علمی آن عصر ) با این عنوان ها ی زیر چاپ و منتشرکرد .

- ضیافت خاکستر (La Cena de Ceneri )
- در رابطه با علت و اصل وحدت (De la causea ,principo,e Uno)
- درباره ، بی نهایت ، جهان هستی ، و دینا .( De l’infinito,universo e Mondi)
در این آثار برونئو ژوردانو دید و درک علمی خود را از منظر :Cosmographie - (شرح جهان ) با جسارت انقلابی اش توضیح داده و تفسیر میکند . او از نظریه های انقلابی دانشمند و ستاره شناس معروف لهستانی نیکلا کپرنیک (متولد و مرگ ) دفاع می کند . حتی او این نظریه را پیش می کشد که کرات دیگری در جهان لا یتناهی وجود دارند که در آنها موجودات زنده زندگی میکنند . به عبارت دیگر این جهان ، جهانی است لایتناهی . در سال 1585 به سه آثار جدید خود در باره جهان هستی ، ابعاد گسترده می بخشد و در عین حال بر جسارت و گستاخی خود علیه باورهای خرافی کلیسا عمق بیشتر می بخشد . در اکتبر 1585 ، برونئو ژوردانو به پاریس بر می گردد و
در رد نظریه ارسطو ، در اثری از خود با عنوان : طرحی بر نظریه علم فیزیک از منظر ارسطو:(Esquisse de la physique aristotélélicienne)120 مقاله در باره طبیعت و جهان هستی می نویسد .
از طریق این نوشته ها موضع ضد خرافات دینی برنئو ژوردانئو بیش از پیش جنبه تهاجمی بخود می گیرد . پادشاه فرانسه دیگر نمی تواند بخاطر مصلحت حکومتی و سلطنتی ، از یک دانشمند انقلابی و گستاخ از منظر علمی دفاع بکند . برونئو ژوردانودرسال 1586 مجبور به ترک فرانسه شده و به آلمان مهاجرت می کند . دانشگاه شهر :Marbourg و بعد دانشگاه شهر :Wittenberg از او پذیرائی می کنند. اینباربرونئو ژوردانو دربین پیروان مذهب پروتستانتیسم (لوتر ) ظاهر می شود . اما در پائیز 1588 در مجادله فکری و علمی – فلسفی ،پیروان پروتستانتیسم آلمان او را از محفل خود به اتهام بی دینی طرد می کنند . برونئو ژوردانو این بار در خود آلمان هم آواره می شود . ولی آثاری که در این مرحله از زندگی خود بجای می گذارد ، سعی بر آن می کند که پیروان پروتستانها ها نیز جواب علمی و منطقی بدهند . در اثری با عنوان : De innumerabilibus, immenso ,et infigurabili réexamine sa cosmographie ; (ترجمه از زبان لاتین به فارسی : بی شمار و لایتناهی بودن جهان ، ما را بر آن می دارد که ابعاد جهان هستی را دوباره امتحان و بررسی بکنیم . برونئو ژوردانو نظریه ای را در رابطه اعداد با تصویر هندسی و همچنین اندیشه ای بر لایتناهی بودن جسم از منظر تقسیم آن جسم به ذرات کوچکتر و لایتناهی ، نظریه ابتدائی در رابطه اتم در علم فیزیک را پیش می کشد .

* * *
8 سال محاکمه برونئو ژوردانو (از سال 1592 – تا 1600 ) توسط دادگاه انگیزیسون (دادگاه تفتیش عقاید کلیسا

شرایط ، شواهد و قرائن محاکمه در یک سندی در شهر ونیز نوشته و تشریح شده است . این سند درسال 1940 ، در آرشیو شخصی پاپ IX(متولد روم 1792- مرگ 1818 ) که توسط کاردینال آنجلو مرکاتی (Angelo Mercati ) درسال 1942 منتشر شده است . اسناد اصلی محاکمه دادگاه های انگیزیسیون و دستگاه کلیسائی واتیکان ، در هنگام انتقال آنان به پاریس در زمان ناپلئون بناپارت مفقود شده اند
شواهد مرگ برونئو ژوردانو در یک نوشته ای فردی بنام : Gaspard Schopp ، معروف به :Scioppus حقوقدان و مشاور حقوق در ضمیمه کتابی یا عنوان : Machiavellizatio، نویسنده ناشناس که در شهر اسپانیائی :Saragoss- در سال 1661 منتشر کرده است ، تشریح شده است . بخاطر کمبود اسناد روی این قتل و سایر قتل های دادگاه های انگیزیسیون (تفتیش عقاید از طرف کلیسا ) حتی یک عده قرنها وجود این قتل ها را باور نداشتند . به عنوان مثال ، روزنامه نگار و استاد فلسفه در قرن نوزدهم (قرن 19 ) بنام :Théophile Desdouite این قتل را باور نداشت و در یکی از مقالات اش یا عنوان :La légende (گفته های افسانه ای فاقد حقیقت ) واقعیت این قتل و محتوی نامه : Gaspard Schopp، را زیر سئوال میبرد .او در رد قتل برونئو ژوردانو چنین می نویسد :«...» چنین قتل در شروع قرن 17 ، می بایستس از خود شواهد زیاد عینی و کتبی بجای می گذاشت . او این فرضیه را پیش می کشید که آنچه را که در ملاء عام در 20 فوریه 1960 سوزاندند ، برونئو ژوردانو نبود ، بلکه تصویر او بود !!!. معذالک مورخ معروف : آرکان سیمان (Arkan-Siman ) گفته های : Théophile Desdouite را کاملا رد می کند و می نویسد :امروز اسناد رسمی کلیسا با تاریخ 20 فوریه 1600 در رابطه با قتل برونئو ژوردانو در اختیار مورخان معتبر و صدیق قرار دارند .


چگونه برونئو ژوردانو توسط پلیس واتیکان دستگیر می شود ؟
به دنبال اخراج برونئو ژوردانو از فرانکفورت و اقامت او در زوریخ و بعد مراجعت اش به فرانکفورت در ماه اوت1591 جوانی از خانواده های قدیمی از شهر باستانی رم بنام : Giovanni Mocenigo ، اور را به شهر و نیز دعوت می کند . برونئوژوردانو این دعوت را می پذیرد .این دو چندان توافق فکری نداشتند . ولی از آنجائیکه برونئو ژوردانو ، منتظر دعوت دانشگاه پادو (Padoue-شهر ایتالیائی ) برای کرسی رشته ریاضیات بود ، دعوت این جوان را می پذیرد. این جوان از برونئو ژوردانو می خواهد که به او علوم : تقویت حافظه (Mnémotechnique ) تدریس بکند . ولی این جوان چندان استعدای برای آموختن این علوم نداشت و بعلاوه برونئو ژوردانو، در خانه این جوان احساس می کرد که آزاد نیست در نهایت برونئوژوردانو می خواست خانه این جوان را ترک بکند . این جوان این بار حضور برونئو ژوردانئو را در شهر ونیز، به پلیس تفتیش عقاید ونیز خبر می دهد . در 23 ماه مه 1592 ، پلیس ونیز ، برونئو ژوردانو دستگیر می کند و او را در زندان معروف این شهر :San Domenico Di Castello زندانی می کنند .

در دوران 8 سال محاکمه برونئو ژوردانو ، اتهام وارده از طرف کلیسا علیه او روز به روز سنگین تر می شود .اولین اتهام علیه او ، اندیشه های برونئو ژوردانو بود که دادگاه کلیسا آنها را الحادی و ضد دینی میدانست . از جمله باور نداشتن به اصل La transsubstantiation est, littéralement, la conversion d'une substance en une autre ) - استحاله است،– اصل استحاله ، به معنی کلمه تبدیل یک ماده به ماده دیگر. ) به باور دینی مسیحیان نان و شراب ، جو هر و ذات اش ، از روح و جسم حضرت مسیح ناشی می شوند . برونئو ژوردانو ، این اصل را باور نداشت . همچنین دادگاه او را متهم می کرد که به اصل :Trinité – اصل تلثیث ،(پدر – پسر – روح القدس – پدر یعنی خدا ، پسر یعنی حضرت عیسی ، که از روح خدا پای به جهان هستی گذاشته است ) باوار ندارد . اتهامات دیگر ایکه دادگاه واتیکان او را متهم می کرد ، باور نداشتن به باکره گی حضرت مریم ، توهین به شحصیت حضرت عیسی ، اشتعال برونئو ژوردانئو به پیش گوئی و جادوگری و گفتار و سخنرانی در رابطه با کائنات و جهان هستی ، که با اصول مسحیت و باور های دینی همخوانی ندارند . در طول زمان محاکمه بر تعداد اتهامات دادگاه تفتیش عقاید کلیسا ، علیه برونئوژوردانو اضافه می شد .

* * *
در ابتدا ، برونئو ژوردانو در دادگاه تبرئه شده و آزاد می شود ، ولی دستگاه و سازمان اداری و قضائی واتیکان ، این اصل را در نظر می گیرند ،که بخاطر حفظ دستگاه روحانیت از نقد دانشمندان ، و جسارت آنان علیه باور های دینی مردم ، باید به هر نحوی برونئوژوردانو را مجازات کرد. در راستای این هدف ، شخص پاپ دخالت مستقیم می کند و از حاکم شهر رم میخواهد که برونئوژوردانو را به اتهام کفر و الحاد برای مجازات به رم انتقال بدهد تا در دادگاه استثنائی در خود واتیکان محاکمه شود . به دنبال این تقاضای پاپ ، برونئو ژوردانو همراه با محافظان خود واتیکان ، به زندان معروف واتیکان بنام : Saint –Office- منتقل شده و زندانی می شود .
در سال 1593 دوباره دادگاه او با ده اتهام تازه و اضافه شده به اتهامات گذشته و موجود در پرونده اش شروع می شود ، و این محاکمه 7 سال طول می کشد .


برونئو ژوردانو توسط کاردینال : روبرت بل آرمن (Robert Bellarmin ) 20 بار نکته به نکته مورد باز جوئی قرار می گیرد . همین کاردینال در سالهای بعد هم ، یعنی درسال 1616 در تهیه پروند علیه طرفداران از منظر علمی از نظریه ستاره شناس و فیزیک دان لهستانی ، نیکلا کپرنیک در رابطه با کشف قانون گردش زمین دور خورشید بارها و بارها آنان را محاکمه و زیر فشار دادگاه تفتیش عقاید قرار می دهد .
در طول 7 سال محاکمه ، زمانی پیش می آمد که برونئو ژوردانو در این محاکمه از حق خود گذشت می کرد ، ولی در عین حال از نظریات علمی خود دفاع می کرد ، و چنین می گفت : باور های علمی من در مقابل انسان هائی که فنا ناپذیر هستند عقب نشینی نخواهند کرد .
پاپ کلمان هشتم (Clément VIII ) برای آخرین بار به برونئوژوردانو اخطار می دهد که تسلیم دادگاه بشود و طلب عفو و بخشایش بکند . برونئو در جواب می گوید : من از هیچ چیز نمی ترسم نوشته ها و نظریه هایم را انکار نمی کنم . من نمیدانم شما چه چیز را می خواهید که انکار بکنم ؟ در 20 ژانویه 1600 پاپ کلمان هشتم به دادگاه تفتیش عقاید واتیکان دستور می دهد که حکم خود را در باره برونئو ژوردانو صادر بکند . دادگاه برونئوژوردانو را ملحد (Hérétique ) شناخته و حکم زنده زنده سوزاندن و بدون جاری شدن خون ، این دانشمند و فیلسوف را صادر می کند . برونئو ژوردانو با تمام جسارت و شجاعت به دادگاه اعلام می دارد :بی شک معلوم می شود ، شما از اجرای حکم بیشتر از من ایکه این حکم در بازره من اجرا می شود ترس دارید . در 17 فوریه 1600 در حالیکه برونئو ژوردانو را کاملا لخت کرده بودند و زبان اش را با تکه چوبی جهت جلوگیری از فریاد و اظهار خشم و سخن گفتن بسته بودند ، مجریان حکم در مقابل تماشاگران متعد د ، این دانشمند را کلیسای مسیحیت به حکم پاپ ، زیر پوشش دادگاه تفتیش عقاید سوزاندند.

در 17 فوریه 1907 درست بعد از گذشت 307 سال از زنده زنده سوزاندن برونئو ژوردانو توسط دادگاه تفتیش عقاید واتیکان یک جمعیت کثیری با اندیشه های ضد استبداد دینی و ضد حاکمیت استبدادی دستگاه واتیکان از میدان:Campo d’Fiori در پایتخت ایتالیا ، شهر رم در مقابل مجسمه ایکه مجسمه ساز معروف ایتالیا :Ettore Ferrari - در 9 ژوئیه 1889 بخاطر گرامی داشت و احترام به بزرگواری و عزت ، برونئو ژوردانو ساخته بود جمع شدند .درست در13 دسامبر سال 2004 نیز در همین محل جمع کثیری از ساکنان رم در این محل بخاطر گرامی داشت برونئوژوردانئو و محکوم کردن دادگاه تفتیش عقاید واتیکان دست به تظاهرات زدند . یک سنگ نوشته در بیمارستان شهر :orbetello شهر کوچکی دردر جنوب منطقه توسکان برای گرامی داشت خاطره برونئو ژوردانو فیلسوف و شهید دوره استبداد و جنایات و رابطه برده داری سیستم فئودالیته در قرون گذشته نسب شده است . در این سنگ نوشته این جملات آمده است : ساکنان : orbetello بخاطر می آورند که نام این بیمارستان یاد آور درد و رنج انسان واراسته ایست که می خواست انسان هارا از طریق علم و دانش درد و رنج آنا ن را مداوا بکند نه از طریق دعا و معجزه دروغین، ولو اینکه آن انسان واراسته در این راه حتی جان و جسم او را حاکمان کلیسا بخاطر باور های خرافی شان زنده زنده سوزاندند .

کاردینال :Robert Bellarmin که دادگاه و محاکمه برونئو ژوردانو و گالیه را سازماندهی و رهبری میکرد درسال 1930 از طرف واتیکان به دلایل سیاسی مشخص در رابطه با آن زمان ، یعنی اوج قدرت فاشیسم بنوتو موسولینی به مقام مقدسین کلیسا Saint-Robert Bellarmin رسید و مقدس شد . و موسولینی به پاپ پی 13 ( PieXI در پشتیانی از قدرت بی حد و مرز پاپ چنین گفت : پاپ در اداره واتیکان و قدرت دینی پاپ بر جوامع کاتولیک دنیا قدرت بدون حد و مرز دارد . (نمونه تاریخی اتحاد فاشیسم با دستگاه دین )

* * *
سیاست امروز دستگاه دینی واتیکان با خاطره تاریخی و شخصیت علمی :برونئو ژوردانو
در سوم فوریه 2000 بخاطر چهار صد مین سال زنده زنده سوزاندن برونئو ژوردانو ، کاردینال :پوپارد
Poupardرئیس شورای مشورتی فرهنگی واتیکان برای برائت از محاکمه گالیله و هوس(ژان هوس پراگ بخاطر اندیشه های مترقی و ضد خرافاتی اش از مقام مدرسی دین توسط کلیسا در سال 1411 عزل شد و بعدا همین دستگاه کلیسا او را در دادگاه انگیزیسیون درسال 1411 به مرگ از طریق زنده زنده سوزاندن او محکوم کرد و این حکم را اجرا نمود ) رسما از طرف واتیکان اظهار ندامت کرد که واتیکان با محاکمه و زنده زنده سوزاندن این دانشمندان و یا زندانی کردن آنان ، راه اشتباه رفته است . علناً این شورا چنین عمل حیوانی را مخالف اصول و حقیقت انجیل دانست . درضمن اضافه کرد که پاپ ژان پل دوم در ماه مارس در کلیسای اعظم :سن پیر علنا اعلام ندامت و تقاضای بخشش از افکار عمومی خواهد کرد و زمینه گفتگو بین دستگاه روحانیت کاتولیک دنیا را با دانشمندان و متفکران غیر مذهبی را باز خواهد نمود . با وجود این گفته های کاردینال پوپارد همین پاپ ژان پل دوم ، که بعضی از متفکرین او را یک پاپ آزاد اندیش و مترقی قلمداد می کردند ، برائت برونئو ژورادنو را اعلام نکرد . حتی همین پاپ در ریا ء و تزویر و مردم فریبی تا آنجا پیش رفت و گفت : « کلیسا برای نجات جان برونئو ژوردانو تا این حد پیش رفت که او را نکشد ولی برعکس رفتار برونئو ژوردانو لجوجانه بود و باور های جزمی او بود که در نهایت جان خود را از دست داد .
با تمام احترام به باور های دینی انسان ها ، وقتی به این جملات آنهم هم بعد از گذشت 400 سال از زنده زنده سوزاندن دانشمندی که فقط «گناه اش داشتن آگاهی علمی پیشرفته و جلوتر از مردم عادی داشت و می گفت کره زمین کانون جهان هستی نیست بلکه کره ای است در بین ملیونها کرات دیگر و این کره زمین در حال گردش به دورخود و خورشید است . امروز هم این نظریه ها توسط دانشمندان ژئوفیزیک ثابت شده اند و خود حضرت پاپ هم میدانستند که حق با برونئوژوردانو بود ، با وجود این برای تبریه جنایات کلیسا ، دانشمندی که حقیقت علمی را بیان کرده است اور مقصر میداند !!!
دلیل اینکه پاپ ژان پل دوم نمی تواند اعتراف بکند که برونئوژوردانو بخاطر جهل و جنایات و خرافات حاکم در دستگاه روحانیت مسیحی کاتولیک زنده زنده سوزانده شد ، لجاجت برونئو ژوردانو نبود ، بلکه سازماندهی این دادگاه (بخوانید ظلم گاه جهل گاه و جنایت دستگاه دین مداران) توسط پاپ کلمان هشتم سازمان دهی و برنامه ریزی شده بود . اگر ژان پل دوم به برائت و بی گناهی و منطقی بودن نظریه برونئوژوردانو حق میداد ، در نهایت ، اعمال پاپ کلمان هشتم و تمام دستگاه دینمداران بیسواد و حقه باز ، وخودش را محکوم می کرد و دستگاه دین فروشان تخته می شد . خوانندگان ملاحظه می کنند که دستگاه دین اجباری برای حفظ قدرت خود تا چه حد حاضر به اجرای جنایات هولناک است . فراموش نکنیم که همین امروز دستگاه واتیکان در سطح جهان صاحب یکی از پرقدرت ترین دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی دنیا را دارد و از نظر مالی و یکی از ثروتمند ترین دستگاه مافیائی دنیا است . گرنه پاپ ژان پل دوم هم مثل هر محصل دبیرستانی می دانست که زمین دور خود و دور خورشید می چرخد و زمین کانون جهان هستی نیست ، بلکه ستاره ای است در بین ملیونها ستاره در ابعاد بی نهایت . همین کلیسای کاتولیک در چهار قرن گذشته بزرگترین قدرت و متحد استعمار در تاریخ استعمار قاره آفریقا ، آمریکای لاتین ، و آسیا بوده است . (ادامه دارد)



- اقتباس بطور کامل .و یا به اختصار با ذکر نام نویسنده و ماخًذ کاملا آزاد است .
- ماخذ (1) در زبان فرانسه :
- http://www.thereisnogod.info/France/Giordano.html