Wednesday, March 12, 2014

دگرگونی ها و تحولات اجتماعی و عوامل این تغیرات بنادین از منظر جامعه شناسی . ماخذ (۱) بخش اول



دگرگونی‌ها و تحولات اجتماعی و عوامل این تغیرات بنادین از منظر جامعه شناسی .
ماخذ (۱)
به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر درجامعه شناسی سیاسی .
بخش اول .


Kazem.randjbar@yaoo.fr

مقد مه : مقدمه : دگر گونی ها و تحولات اجتماعی ، عنوان یک مقاله نسبتا طولانی درزبان فرانسه است که توسط جامعه شناسان معتبر فرانسه در رابطه با تحولات و جنبش های اجتماعی جوامع امروز نوشته و تفسیر و تحلیل شده است . به عنوان یک جامعه شناس با تخصص در رشته جامعه شناسی سیاسی ، این مقاله را ضمن ترجمه و تحلیل و تفسیر با واقعیت های جامعه ایران امروز که مدت بیش از 32 سال است که بانظام دیکتاتوری دینی اداره می شود ، در اختیار هموطنان ایرانی قرار میدهم . البته بعد از پایان این مقاله زمینه تبادل اندیشه و نقد هموطنان با رعایت اصول دمکراتیک و استناد به وقایع تاریخی ایران امروز ،مسلما راه را برای بالابردن آگاهی فردی واجتماعی جامعه ایران در محدوه خود فراهم می سازد . آنچه که مسلم و یقین است ، تاریخ معاصر ملت ها نشان می دهند ،نظام هائیکه فاقد پایگاه دموکراتیک مردمی هستند ، آینده ای ندارند ، و نخواهند داشت . نظام دیکتاتوری کمونیستی ، که بیش از 74 سال (از سال 1917- تا 1991 ) با تمام وعده های دروغین و مردم فریبانه خود نه تنها در روسیه بلکه در سایر کشورهای کمونیستی اروپائی نیز فرو ریخت . تاریخ ملل جهان امروز به روشنی نشان میدهد نبود پایگاه مردمی و فساد حاکم در بطن دستگاه حکومتی دیکتاتوری های گوناگون به هرنام و هر ایدئولوژی ، وقتی پایگاه مردمی نداشته باشد ، فروپاشی آن نظام ها حتمی است .
جنبش ها و حرکت های اجتماعی مراحل مقدماتی این حرکت های تاریخ ساز هستند . لذا تلاش خواهد شد این حرکت ها از منظر جامعه شناسی در چند مقاله مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرند .
* * *

: دگر گونی و تحولات اجتماعی عواملی هستند که جامعه را از منظر رفتاری و معیار ارزش ها در طول زمان بطور عمیق دگر گون می کند . به عنوان مثال ، در بخشی از جوامع اروپائی ، حکم اعدام یک قاتل که حتی به عمل خود یعنی به قا تل بودن خود بطور روشن و آشکار در دادگاه اعتراف می کند ، دادگاه های های این کشورها حکم اعدام قاتل را منسوخ کرده اند . باوجود لغو حکم اعدام قاتل ، بر تعداد قتل در این کشور ها اضافه نشده است . این نمونه از تحولات و تغیرات معیارهای رفتاری و اجتماعی یک جامعه در طول زمان هستند .
دگرگونی اجتماعی ، بنیادی و اساسی از منظر جامعه شناسی ،آن تغیرات عملی و رفتاری عموم جامعه هستند که در طول زمان معیار ها و رفتار های جامعه را عوض میکنند . در این پژوهش این معیار ها و عمل کرد آنان مورد مطالعه قرار خواهد گرفت .
دوگرایش فکری و عقیدتی ، این تحولات بنیادی را در چهارچوب مکتب فکری خود تعریف می کنند .
- پیرووان مکتب تکامل گرایان : (Evolutionnistes )
که ترقی و تکامل انسان را در رابطه با شرایط محیط زیست مورد مطالعه قرار می دهند . همچنانیکه زیست شناسان پیرو این مکتب موجود زنده و روند تکاملی آنرا را از منظر طبیعی موجود زنده ، چه ازمنظر ژنتیک و مورفولوژی (شکل اندام موجود زنده )همچنین نیز انسان را از منظر روند فرهنگی و اجتماعی مورد مطالعه قرار میدهند . پیروان روند تکاملی موجودات زنده مکاتب متعددی دارند ولی بنیانگذاز این مکتب چارلز داروین (Charles Darwin-1809-1882) است .



-پیروان مکتب :نقشگرایان Fonctionnaliste ) نظریه ایکه تغیرات اجتماعی را حاصل عمل کرد قوانین و ارزش های موجود در جامعه و نفوذ عوامل داخلی و خارجی ، چون اختراعات و توسعه و رشد علم و پخش آن در جامعه می دانند . عوامل تاثیر گذاز داخلی خود جامعه ، و همچنین عوامل تاثیر گذار خارجی در جهان و تمدن و نوع زندگی ، در دگرگونی ارزشهای سنتی جامعه نقش اساسی دارند . مسلما اختراعات چون برق ، رادیو ، تلویزیون ، سینما ، نلفن همراه ، کامپیوتر ، امروز مرزهای سانسور را شکستند و روند تکامل و تحولات فکری و ارزشهای اجتماعی را کاملا تغیر دادند . نقش گرایان به اصول و قوانین عملکرد دگرگونی این اختراعات بسیار دقیق و عمیق توجه می کنند . تمام جوامع بشری ، در یک عمل کرد مشترک روند تکاملی مرحله ای ، بر طبق قانون جهان شمول تضاد سنت با تجدد و نوگرائی پیش میروند .
نظریه روند تکاملی جامعه بر این اصل تکیه دارد که :مجموعه عمل کرد نوآوری ها در نهایت در یک مرحله به تغیرات زیر بنائی ارزشها و معیار های جامعه منتهی می شوند . حد و نهایت تغیرات اجتماعی ، از دو منظر مورد مطالعه قرار می گیرند .
1- از منظرجامعه شناسی محدود گروه های محدود جامعه .
2- از منظر جامعه شناسی گسترده گروهای گسترده جامعه .
به عنوان مثال : رفتار و ارزشهای روحانیون ، و یا رانندگان تاکسی در یک کشور ، رفتار یک گروه اقلیتی آن جامعه است نه رفتار کل جامعه . .
تغیرات و دگرگونی اجتماعی از منظر جامعه شناسی دارای دو سطح است . تغیرات کوچک جامعه – تغیرات بزرگ جامعه . این تغیرات در عین حال شروع و پایان یک روند هستند . آنچه که این تغیرات مورد توجه جامعه شناسان قرار می گیرند ، تاثیر و عمق این تغیرات بر عمق ساختار جامعه است که مورد توجه جامعه شناسان قرار می گیرد . به عنوان مثال : حاکمیت مطلق دستگاه روحانیت در ایران ، در طول 35 سال ، تغیرات عمیقی از منظر جامعه شناسی در رفتار ایرانیان نسبت به روحانیت و باورهای دینی ملت ایران بجا گذاشته است .
این تغیرات در عین حال شروع و پایان روند هستند . این تغیرات باید به عمق ساختار جامعه تاثیر گزار باشند تا مورد توجه و مطالعات جامعه شناسان و پژوهشگران قرار بگیرند . البته نباید فراموش کرد تغیرات جامعه همیشه تغیرات بنیادین نیستند ، بلکه میتوانند فقط ظاهری باشند (به عنوان مثال انقلاب شاه و مردم در رژیم گذشته ، در حالیکه شاه جنبه های ظاهری فرهنگ اروپا را به ایران منتقل می کرد ، درصورتیکه از وجود اصول نظام های حکومتی دمو کراتیک خبری نبود ) فراموش نباید کرد تغیرات جامعه همیشه تغیرات بنیادی نیستند بلکه می توانند فقظ ظاهری باشند .
تغیرات اجتماعی ، یک سری تغیرات قابل دید و ملاحظه و قابل بررسی در طول زمان متوسط هستند ، به عبارت دیگر ، شعار نیستند . این تغیرات در روی اخلاقیات و فرهنگ عمومی جامعه تاثیر گذار هستند . روند تکاملی مجموعه تغیرات ممتد در طول زمان در جامعه تاثیر می گذارند . برای گی روشه (Guy Rocher جامعه شناش کانادائی متولد 1924 ) تمام تغیرات اجتماعی قابل ملاظه و قابل محاسبه در زمان هستند و تاثیرات آن مرحله موقتی نیستند ، بلکه دائمی هستند . زیر بنا و عمل کرد جمعی جامعه ، در آن جامعه در طول تاریخ آن جامعه از بنیه عوض می شود .
دگرگونی اجتماعی چیست ؟
1 - اولا دگرگونی اجتماعی لزوماً یک پدیده و دست آورد جمعی است ، به عبارت دیگر شرکت جمع جامعه در دگرگونی اجتماعی امری است الزامی ویا بخشی ارزنده و برای تغیر ، لازم و ضرروی می باشد . مثلا برای دفاع از آزادی بیان واندیشه در یک نظام دیکتاتوری ، شرکت جمع فرهنگیان و دانشگاهیان جامعه امری است ضروری . در ثانی ، یک تغیر و تحول اجتماعی وقتی در جامعه میتواند قابل اجرا باشد ، که این تغیر و تحول را در بخشی از جامعه قبلا مشاهده کرد . به عبارت دیگر زمینه ذهنی و عینی برای این تغیر و دگرگونی ، حداقل در بخشی از جامعه قابل مشاهد باشد .
2- برای تغیر و تحولات اجتماعی مهم و اساسی است که نشان بدهیم و مشخص بکنیم ، که عناصر زیربنائی یا فرهنگی سازمان اجتماعی جامعه تغیر یافته اند و بتوانیم این تغیرات را بطور روشن توضیح بدهیم . به عنوان مثال امروز درجامعه فرانسه ، هیچ متفکری نمی تواند جدائی دین از سیاست را زیر سئوال ببرد . برای اینکه این اصل بعد از گذشت دو قرن نیم از انقلاب کبیر فرانسه ، (تاریخ انقلاب کبیر فرانسه -1789 ) بخشی از فرهنگ سازمان اجتماعی جامعه فرانسه شده است .
3- چنانکه یک اعتصاب کارگران یک موسسه صنعتی می تواند باعث افزایش دستمزد کارگران به تناسب هزینه زندگی بشود . این افزایش دستمزد را نمی توان تغیرات ساختاری جامعه به حساب آرود . این افزایش دستمزد کارگران یک موسسه تنظیم دستمزد تغیر توازنی محسوب می شوند نه تحولات بنیادی و ساختاری . ولی اگر همین اعتصابات با عث تغیر در راستای منافع کارگران سایر موسسات شبیه باشد در آن صورت می گوئیم : یک تغیرات ساختاری رخ داده است و در حقیقت تغیرات اجتماعی محسوب می شود .
سومین حالت : یک تغیرات زیر بنائی لازم میدارد که آنرا در طول زمان مورد مطالعه و توجه قرار بدهیم . به عبارت دیگر بتوانیم این تغیرات را در مجموعه زمان مشاهده بکنیم . (مثلا تغیرات بین شش ماه اول – شش ماه دوم شش ماه سوم ) در حقیقت این تغیرات اجتماعی را با مشاهده و استناد به واقعیت های عینی در طول زمان متوان تائید کرد .
(مثلا تغیر سن ازدواج دختران در یک جامعه اسلامی را با مشاهده این تغیر در طول 10 سال –15 سال - 20 سال - میتوان تائید و تصدیق کرد ) و با مشاهده این واقعیت ها در طول زمان است که می توان گفت در جامعه تغیرات بنیادین در رابطه با این موضوع روی داده است )
4- برای اینکه یک دگرگونی اجتماعی ، دگر گونی ساختاری محسوب بشود ، تمام دگر گونی جامعه باید نشان بدهند که این تغیرات ادامه دار هستند . به عبارت دیگر ، این تغیرات ریشه دار می باشند ، سطحی و ظاهری و کوتاه مدت نیستند .
5- بطور خلاصه چنین میتواند گفت : دگر گونی اجتماعی در روند و تحولات تاریخی جامعه نقش اساسی دارند . به عبارت دیگر اگر در جامعه ای دگر گونی اجتماعی نبود ، تاریخ آن جامعه ، تاریخ امروزی آن جامعه نمی بود . البته برای اثبات آن در عمل ، کار چندان آسان نیست . تاریخ از منظر تحلیل فرضی کاری است بس پیچیده و مشکل . به عنوان مثال اختراع صنعت چاپ ، تاریخ بشریت را عوض کرد و همه دنیا این را قبول دارند ولی اثبات این اصل در عین حال بسیار پیچیده است . .
6-این سئوالات و تفاسیر ایکه توضیح داده می شوند ، راه را هموار میکنند تا بتوانیم بگوئیم : به چه طریق جامعه شناسی معاصر مسئله دگرگونی اجتماعی را مورد مطالعه قرار میدهند . بطور خلاصه جامعه شناسان برای دگرگونی اجتماعی در مقابل شش سئوال قرار می گیرند .
1- اول از خود می پرسند ، چه چیز در یک جامعه عوض یا دگر گون می شود . این مسئله خیلی مهم است که بدانیم در جامعه کدام بخش ، یا در کجای جامعه دگر گونی رخ می دهد ؟ مثلا دگرگونی در زمینه زیربنائی جامعه رخ می دهد یا در زمینه فرهنگی ، اسطوره ها ، ارزش ها و ایده ئولوژی و باورها رخ میدهند ؟ معمولا عموم سعی میکنند سریعتر و اغلب صورت ظاهری و حدود این تغیرات را توضیح بدهند .
2- جامعه شناس این سئوال را از خود می کند : دگر گونی و تغیرات اجتماعی در عمل چگونه رخ می دهد ؟ چه روندی را طی می کند ؟ آیا این دگرگونی مداوم و روند خود را بطور مداوم ادامه میدهد و یا یک روند غیر منظم و هر از چند گاهی است ؟ از خود سئوال می کند : در جامعه ، کجا این دگر گونی به مقاومت سخت (سنت طلبان ) برخورد می کنند؟ این مقاومت به چه شکل خود را نشان میدهند ؟ به عنوان مثال : مخالفت آخوند ها در ایران با قوانین برابری زن با مرد ، مخالفت با تقسیم اراضی ، مخالفت شرکت زنان در انتخابات و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در مجلس شورامی ملی . نمونه هائی از این نماد دگرگونی جامعه و در مقابل انعکاس نیروهای بازدارنده این دگرگونی ها هستند .
3- روند و سرعت دگرگونی و تغیرات مهم هستند . لذا لازم است جامعه شناسان به این روند کاملا توجه بکنند .
4- بعد از آنکه امر واقعه دگرگونی جامعه شناخته و مسلم شد ، این بار میتوان این تغیرات و تحولات را تعریف و تفسیر بکنیم . در اینجا ضمن تفسیر و تجزیه سعی می شود عامل دگرگونی نیز تجزیه و تحلیل شود .
5- همچنین از خود سئوال می شود ،که عامل و یا عاملین فعال و نقش آفرین که به دگرگونی جامعه منتهی شدند چه عناصری بودند و هستند ؟ همچنین عناصر عناصر مخالف و مقاوم در مقابل دگرگونی جامعه نیز مورد سئوال و دقت قرار می گیرند .
6- در نهایت تمام تجزیه و تحلیل ها ، جا معه شناس را به این نتیجه می رساند که از خود بپرسد : که آیا میتواند روند وقایع آینده را پیشبینی بکند ؟ و راههای مختلفی را جامعه میتواند در وقایع گوناگون آینده محتمل است ، انتخاب بکند ؟
نقش آفرینان دگرگونی اجتماعی .
افراد : نقش عنصر انسانی : افراد . این عناصر گروهای فعالی هستند که در واقع موتور و قوه محرکه تغیرات اجتماعی می باشند . این عاملان فعال و آرمانگرا مدافع عقاید و ایده اولوژی ها ئی هستند که خود بر آن باورد دارند . همین عناصر فعال خود نشانگر کیفیت و تداوم خواسته های تغیرات اجتماعی می باشند .
الف- مفهموم نقش آفرین اجتماعی از منظر جامعه شناسی .
از منظر جامعه شناسی ، پدیده اعمال ، رفتار اجتماعی تداخل متقابل اعمال در اعمال اجتماعی می باشد . تمام پدیده ها چون اعمال انسان ، باورهای انسان ، رفتار انسان ، حاصل اعمال و تاثیر متقابل انسان می باشند . به عنوان مثال وجود یک نظام استبداد دینی در ایران ، ناشی از فقر فرهنگی و علمی عموم جامعه است که در طول قرون خرافات دینی در مغز ایرانی جای گرفته است . انسان دارای استعداد ، دقت و توجه کردن به محیط زیست و اجتماعی خود می باشد و آزادانه میتواند از این مشاهدات نتیجه گیری بکند . لذا برای رسیدن به نتایج ناشی از بررسی و تحلیل ازمحیط اجتماعی خود یک استراتژی و روشی را بکار می گیرد .
جامعه حاوی مشکلات و محدودیت هائی است که انسان مجبور است در مقابل این مشکلات و محدودیت ها ، برای خود یک استراتژی و برنامه ای را طرح و به اجراء بگذارد . این استعداد نقش آفرینی انسان در ساختن زندگی خود بخاطر محدود بودن منابع مورد احتیاج انسان ، زندگی انسان را با مشکلات روبرو می کند . این حوزه فاقد از اطمینان بستگی به استعداد انسان و جایگاهی را که درجامعه اشغال کرده کرده است ، دارد . و عدم اطمینان نسبت به محیط و حوادث زندگی ، نقش انسان را در اداره زندگی خود و محیط زنگی خود ، او را با محدویت ها روبرو می کند . این حوزه فاقد از از اطمینان بستگی به استعداد انسان و جایگاهی را که انسان در جامعه اشغال کرده است ، دارد . همچنین این استعداد و امکانات مثبت زمینه های قابل استفاده ،بستگی به همبستگی های درون اجتماعی ، احترام به قوانین و ارزشها حاکم درجمعه دارند . تمام انسان ها ی فعال در یک محدوده مشخص ، در زمینه فعالیت هایشان ، نکات مثبت و منفی دارند ، که بر استراتژی و اهداف شخصی او در آینده غیر مشخص و پیشبینی نشده تاثیر گذار هستند . قدرت انسان فعال بستگی نسبی به زمینه های معلوم ایکه او میتواند کنترل بکند دارد . مهم آن است که بتواند مسائل پیشبینی نشده را از طریق عقل و منطق اداره بکند .
به عنوان مثال ، در «انقلاب اسلامی ایران » که بخشی از تحصیل کرده های دانشگاهی ایران با تمام صداقت و ایمان شرکت داشتند ، هرگز باور نمی کردند که بدست خود پایه یک نظام استبداد دینی را در ایران مستقر میکنند .

ب- نقش نخبگان جامعه در دگرگونی های اجتماعی .
بنا به تعریف : V- Pareto-ویلفردو – پارتو ، متولد 1848- مرگ 1923- جامعه شناس فرانسوی ، نخبه گا ن جامعه اعضای برتر جامعه هستند . به عبارت دیگر ، نخبه گان جامعه کسانی هستند که در یک رشته تحصیلی و علمی و تخصصی معین و مشخص از کیفیت بالائی بر خوردار هستند . آنان گروهی متشکل از افراد هستند که در جامعه دارای قدرت و شخصیت می باشند . لذا در انتخاب نوع جامعه و نوع حکومت و روند ترقی جامعه تاثیر گذار می باشند . مفهوم نخبه از دو عنصر : حاکمیت وقدرت مایه می گیرد . نخبه گان یک جامعه متشکل از گروهی از جامعه می باشند که دارای قدرت و پرستیژ شخصیت و اعتبار و نفوذ دارند و در روند و اهداف جامعه تاثیر گذار هستند . کلمه نخبه از دو کلمه : سلطه و قدرت مایه گرفته است . نخبه گان جامعه در دگرگونی و تغیرات بنیادین جامعه از طریق اندیشه ها و عقاید خود تاثیر می گذارند ، لذا در مجموعه تحولات یک جامعه نقش مهمی دارند .
جنبش های اجتماعی .


جنبش های اجتماعی .
از منظر فرانسوا شازل (Francois Chzel ) جامعه شناس فرانسوی معاصر ،
جنبشهای اجتماعی یک اتحاد و همبستگی گروه های اجتماعی سازمان داده شده ساختاری ، با اهداف مشخص و مشترک ، در راستای تغیر و چه بسا سرنگونی نظام حکومتی حاکم و جانشینی آن نظام با خواسته های مشخص و روشن خود هستند . جنبش اجتماعی نیز میتواند در راستای حفظ نظام حاکم در مقابل حرکت های مخالفین نظام وارد عمل شده و مانع سرنگونی نظام حاکم می گردند. این حرکت های اجتماعی در راستای تغیر نظام موجود ، یا مخالفت با تغیر نظام ، نشانگر و جود مبارزات سیاسی – اجتماعی هستند ، که از منظر زمان و فضا نا محدود می باشند . به عبارت دیگر نظام هائیکه فاقد پایگاه مردمی باشند ، واز طریق یک سیستم انتخاباتی دموکراتیک برای مدت زمان معین و مشخص انتخاب نشده اند ، این نوع نظام ها مسلماً دیر ویا زود مورد اعتراضات مردمی و جنبش های اجتماعی قرار می گیرند . مبازات اجتماعی ، یکی از خصوصیات و اصول جوامع بشری امروزهستند .
بنا به عقیده جامعه شناس معروف فرانسه : آلن تورن :Alain Touraine (متولد 1925 ) برای اینکه جنبش های اجتماعی قابل درک باشند باید این جنبشها سه اصل را رعایت بکنند :
1- جنبش دارای خصوصیات مشخص باشد که او را از سایر جنبشها مشخص می کند شرکت کنندگان و اهداف آنها و خواسته هایشان باید روشن باشند ، و به جامعه نشان بدهند که جنبش از منافع خود درجامعه دفاع می کند .
2- جنبش باید رقیب داشته باشد . وجود یک رقیب مشخص برای یک جنبش اجتماعی در راستای دفاع از منافع خود ، ضروری است که رقیب وارد صحنه بشود . این رقابت بر جنبش اجتماعی اعتبار و اهمیت می بخشد .
3- جنبش در یک زمینه مشخص و معین ، به اهداف خود ارزش و اعتبار جهانشمول بدهد (مثلا در افشا ء استبداد دینی دفاع از اعلامیه جهانی حقوق بشر ) ، نشانگر آن است که این روند اجتماعی هدف اش جایگزین کردن ارزشهای جهان شمول هستند . این جنبش و حرکت اجتماعی هدف اش رسیدن به نظم نوین اجتماعی است . از این طریق این حرکت ها ، نهاد های غیر رسمی ، نهادینه و رسمی می شوند . اغلب حرکت های اجتماعی شرایط غیر منتظره ایجاد می کنند .
این افراد از گروهای فعال و نقش آفرین تشکیل شده اند که در واقع موتور و نیروی محرکه تغیرات اجتماعی می باشند . این عاملان آرمانگرا و مدافع عقاید و ایده ئولوژی ها و ارزش هائی هستند که به آنان باور دارند . همه این عناصر و داده های اجتماعی ، کیفیت و اهمیت و تدام خواسته های تغیرات اجتماعی را مشخص می کنند . (ادامه دارد )
پاریس 12 مارس 2014 .
اقتباس بطور کامل یا مختصر ، با ذکر منبع و نام نویسنده کاملا آزاد است .

ماخذ : (*)
http://www.udccas69.net/GuideABS/documents/changement.pdf

Monday, February 17, 2014

تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است ؟ بخش پایانی . ۱۷ فوریه ۲۰۱۴


تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .

چراجهان اسلام  از عصر روشنگری محروم مانده است ؟

به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .

بخش پایانی . 17 فوریه 2014

                                                                           Kazem.randjbar@yahoo.fr                                                                                            

 

چرا در هزاره سوم میلادی ، دربین 57 کشور مسلمان با جمعیتی در حدود یک ملیارد و دویست ملیون نفر با قشر تحصیل کرده در رشته های مختلف علمی ، با ثروت های عظیم طبیعی برای نمونه یک کشور پیشرفته از منظر نظام حکومتی مبتنی بر نظام بر خاسته ازراًی آزاد ملت ، جدائی دین از سیاست ، برابری حقوق شهر وندی بدون تبعیض جنسیتی ، قومی ، دینی ، وجود ندارد ؟ بدون استثنا همه کشورهای مسلمان علاوه بر اینکه توسط نظام های استبدادی اداره می شوند ، بعلاوه فساد اداری ، مالی همراه با مافیای قدرت و ثروت ، در دستگاه حکومتی نقش اساسی دارند . بعلاوه حکومتگران کشورهای مسلمان بخاطر داشتن 70 درصد ذخائر نفت و گاز دنیا بطور مستقیم و غیر مستقیم توسط قدرت های استعماری سنتی تاریخی اداره می شوند !!!؟


با وجود این همه مورخین صدیق دنیا خصوصا پژوهشگران اروپائی بطور روشن و آشکار از خدمات دانشمندان و متفکران جهان اسلام در پیشرفت علوم چون ریاضیات ، جبر ، ستاره شناسی پزشکی ، شیمی (کیمیاگری ) ، فلسفه در آثار با ارزش و مستند خود یاد می کنند . این پیشرفت علمی درجهان اسلام ، ناشی از محتوی اندیشه ها و دستورات دینی و مذهبی اسلام نیست . اگر همین امروز ، قشر تحصیل کرده کشورهای مسلمان ، قران کتاب دینی مسلمانان را از منظر منطق عقلی و علمی مطالعه می کردند ، به این اصل پی میبردند که نه تنها اسلام ، بلکه تمام ادیان ، محتوی فکری و عقیدتی شان در تضاد با خرد گرائی و علم و منطق است . ادیان در طول تاریخ برای حکومت گران فقط وسیله ایست که به ماهیت قدرت خود کامه شان زیر پوشش باورهای دینی «مشروعیت الهی » می بخشند . به همین جهت نیز حاکمان استبداد همیشه با دستگاه دین برای تحکیم قدرت خود ، دست در دست هم داشتند . اگر زمانی قدرت حکومتی ، در تضاد با قدرت دینی بود ، این اختلاف از جنبه احترام به حقوق فردی و اجتماعی شهروندان نبود ، بلکه اختلاف بین دو قدرت رقیب برای ادامه سلطه انحصاری یکی از رقبا بود . امپراطوران ، بر این اصل تکیه میکردند ، که روحانیون و دستگاه پاپ قبل از هر چیز رعایای امپراطوان و شاهان هستند ، در مقابل سردمداران کلیسا ، یعنی پاپ ها می گفتند : پادشاهان و امپراطوران قبل از هر چیز ، مسیحی و پیرو اصول مسیحیت هستند و اطاعت آنان از دستورات پاپ ، در راستای دستورات دینی امری است اجباری و بر مبنای اصول دین است . 
همین امردرتاریخ اروپا ، عصری با عنوان : دوره رنسانس (la Rénaissance) یا باز آفرینی وجود دارد که این دوره رنسانس با کشف قوانین علمی ، قوانین موجود در طبیعت ، همراه با اصلاحات دینی معروف است . که شروع آن از سقوط امپراطوری مسیحی بیزانس بدست ترکان عثمانی درسال : 1453- و پایان آن به تاریخ 1789 یعنی انقلاب کبیر فرانسه ، ثبت شده است . 
اروپا در طول این سه قرن نه تنها شاهد جنگ های خونین مذهبی بود ، بلکه در کنار آن نیز شاهد رشد و توسعه علوم عقلی ، تجربی ، و کشف قوانین علمی و اختراعات متعدد و تسلط بر علوم نجوم ، دریانوردی ، پزشکی ، فیزیک ، شیمی ، همچنین علوم انسانی خصوصا فلسفه و تسلط بر فلسفه یونان باستان از طریق ترجمه این آثار از زبان عربی به زبان لاتین بود . به تعبیری دوره رنسانس دوره خردگرایی، ریاضیات، منطق و انسان‌مداری است در این دوره کلیسا و تفکرات مذهبی کنار می‌رود و یک جنبش مردم سالارانه به وجود می‌آید و مثل روم و یونان باستان پیشرفت علمی مطرح می‌شود و تأثیر آن از قرون وسطی است چون مسلمانان مسیحیان را شکست داده علم آنها وارد اروپا شده و دانشمندانی از شرق به غرب می‌آیند و باعث شکوفایی علمی شده و رنسانس به وجود می‌آید. در این دوره ما شاهد اختراعات زیادی هستیم مثل باروت، صنعت چاپ، دریانوردی، کشف قطب نما، تلسکوپ و...
دوران رنسانس برای اروپاییان عصر جدیدی بود سرشار از کامیابی‌های عظیم. بسیاری از افراد چون (Augustin Jean Fresnel-1788-1827- اگوستن ژان فرنل) موافق این اصل هستند او در باره تحولات از منظر اختراعات و کشفیات سال‌های اول سدهٔ 1500 چنینمی نویسد :
جهان چرخید. یکی از بزرگ ترین قاره‌های زمین قاره آمریکا کشف شد... صنعت چاپ بذر دانش را کاشت. باروت در روش جنگ انقلابی پدید آورد. دست نوشته‌های باستانی احیا شد... این‌ها همگی گواه پیروزی عصر جدید نوزائی علمی و فنی آوری و شناخت قوانین جهان هستی هستند. 

همه مورخین صدیق دنیا بر این اصل تکیه می کنند ، که :جهان اسلام نه تنها دانش ها و آثار فلسفه یونان باستان را از نابودی توسط استبداد دینی حاکمان دین سالار مسیحیت و قدرت بلا منازع پاپ ها ی مخالف علم و دانش حفظ کرد ، بلکه مسلمانان بر این علوم و آثار فلسفی افزودند . 
برنارد لویس (Bernard Lewis - متولد 1916 در لندن یهودی تبار اسلام شناس ) می گوید : سلاطین مسلمان ، نه تنها دانش های یونان و ایران باستان را به ارث بردند . در عین حال مسلمانان به نوبه خود بر این دانش ها افزودند . همچنین صنعت کاغذ سازی اعداد دهگانه اعشار ی : روش نوشتن اعداد که درایران به اعدادانگلیسی معروف است که در واقع یک خط تکامل یافته در حوزه ایرانی است ولی ریشه هندی دارد. طریقه نوشتن اعداد انگلیسی که امروز جهانی شده است را اروپائیان از طریقه نگارش اعداد توسط خوارزمی و ریاضی دانان ایرانی تقلید کردند. خوارزمی نیز آن را از خط دیوان نگاری هندیان فرا گرفته بود و به زبان عربی وارد نمود. این خط در اندلس وارد حوزه اروپا و ایتالیا شدو سرانجام مورد پذیرش دستگاه های مذهبی و واتیکان قرار گرفت. در زبان عربی فارسی و فارسی تا قبل از آن اعداد را باحروف می‌نوشتند و علامت قراردادی ویژه برای اعداد نداشتند. در خط کوفی اثری از اعداد نیست. 

این سئوال پیش می آید ، که چگونه شد که این روند عقل گرائی همراه با رشد علوم مختلفه در جهان اسلام در قرون وسطی ، در نهایت آنچنانیکه می بایستی جهان اسلام را از خرافات دینی ، و عقب ماندگی علمی و اقتصادی ، باز دارد ، و جوامع اسلامی را به ترقی و پیشرفت معنوی و مادی راهنمائی بکند ، هرگز این اهداف در این جوامع ببار ننشست ، و در نهایت تمام کشور های مسلمان بدون استثناء یا مستعمره مستقیم یا غیر مستقیم قدرت های استعماری اروپا و آمریکا بودند و هنوز هم هستند ؟ 
مورخین ارو پائی عامل اصلی بازدارنده رشد علمی و اجتماعی جوامع اسلامی را دو علت مهم میدانند . 
1-
جنگ های صلیبی که با 9 جنگ در طول دو قرن ، (شروع اولین جنگ صلیبی :1096 میلادی و آخرین جنگ یعنی نهمین آن 1291 میلادی ) اگر چه به پیروزی و تسخیر بیت المقدس به دست مسلمانان پایان یافت ، ولی تمام قدرت اقتصادی ، نظم و مدیریت جامعه ، و به موازات آن رشد علوم و اندیشه را در جهان اسلام را از بین برد . 
بعلاوه هنوز مسلمانان از جنگ های صلیبی نجات نیافته بودند که این بار حملات اقوام مغول ، چنگیز خان و فرزندان او ، و تیمور لنگ و هلاکوخان به ایران و جهان اسلام شروع شد .
چنگیز خان سه بار به ایران حمله کرد . اولین حمله او در سپتامبر 1219 میلادی ، و دهسال بعد دمین حمله او در سال 1229 و سومین حمله مغول هولا کوخان درسال 1254 بود . هنوز جامعه ایران از حملات ، قتل و چپاول و ویرانگری چنگیز خان و فرزندان او رهائی نیافته بودند که اینبار مغول دیگری بنام تیمور لنگ با سه بار حمله ، حمله اول حمله سه ساله شروع آن 1386 میلادی . حمله پنج ساله ، شروع آن 1392 ، و حمله طولانی هفت ساله 1399 میلادی ، جامعه ایران و جهان اسلام در گیر بود .
اسناد تاریخی باز مانده از این وقایع مهمی آن عصر نشان می دهد ، که جوامع مسیحی اروپائی که از جنگ های صلیبی از مسلمانان شکست خورده بود با دیدن این حملات ویرانگر مغول در سرزمین های اسلامی نه تنها اظهار شادمانی میکردند بلکه با مغولان نیز بطور مستقیم و غیر مستقیم همکاری داشتند . 
فردیناند سوم پادشاه اسپانیا شهر کردو(Cordoue )را درسال 1236 میلادی ، شهر سویل (Séville ) را درسال 1492 دوباره به اسپانیا برگرداند . 
قبل از انقلاب صنعتی (2) که شروع آنرا مورخین پایان قرن هیفدهم در انگلستان ثبت کرده اند ، تولید ثروت به مفهوم اقتصادی آن ، در جوامع بشری ، به کشاورزی سنتی و صنایع دستی ، محدود می شد . لذا دولت ها ، برای تحکیم قدرت ، وازدیاد ثروت خود ، دست به جهان گشائی و تسخیر سرزمین های اقوام مجاور و حتی سرزمین های ماوراء بحار دست می زدند. این قدرت ها ، با تسخیر سرزمین های ملت ها مغلوب ، نه تنها آنان را به رعا یا وبرده خود تبدیل می کردند ، بلکه بر جان مال و حتی بر فرزندان بردگان خود نیز صاحب می شدند. با این توسعه و سلطه گری ، بر قدرت نظامی وثروت خود افزوده وامپراطوری خودرا گسترش می دادند .
در تاریخ قرن نوزدهم اروپا ،در اوج سیاست های استعماری قدرت های مهم آن عصر کنفرانسی از 15 نوامبر 1884 در برلین آغاز شد و در26 فوریه 1885 به پایان رسید این کنفرانس که در تاریخ با نام کنفرانس برلین معروف است(3) با پیشنهاد پرتغال و توسط بیسمارک صدر اعظم آن عصر آلمان سازمان داده شده بود در این کنفرانس ، کشور های آلمان ، اطریش ومجارستان ، بلژیک ، دانمارک ، اسپانیا ، فرانسه ، بریتانیا ، ایتالیا ، هلند ، پرتغال ، روسیه ، سوئد ، نروژ، ترکیه عثمانی ایالات متحده آمریکا شرکت داشتند.این کنفرانس در حقیقت اعلام رسمی سیاست های استعماری قدرت های بزرگ آن عصر بود.نظیر همین کنفرانس ها ، با همان اهداف ، در هزاره سوم نیز با عنوان کنفرانس (G-20 ) همین امروز هم تشکیل می شود.در کنفرانس برلین این قدرتهای ذکر شده دربالا ، یک قاره ای به مساحت 30 ملیون کیلومترمربع را ، بین خود تقسیم کردند(منظورقاره آفریقا است ). همین قدرت های استعماری ، در عین حال که ثروت های مادی و معنوی ملت های آفریقائی را بتاراج می بردند ،و خود این ملت ها را تبدیل به برده می کردند ، در عین حال ، دسته دسته مسیونرهای مذهبی کاتولیک ، پرتستان ، انگلیکن ، و شیخ الاسلام های عثمانی را برای ، «هدایت ساکنان این قاره به مسحیت و اسلام نجات بخش بشریت !!! » ساختن کلیسا و مسجد ومدارس دینی ، روانه می کردند.از برکت این سیاست استعماری این قدرت ها ، هنوز هم ملت های آفریقائی در فقر وبدبختی ، گرسنگی ،و بیماری ، واسارت دیکتاتورهای رنگارنگ گرفتار هستند قیام ملت های عرب آفریقای شمالی علیه دیکتاتورهای عرب وپشتبانان اروپائی و آمریکائی آنان ، که امروز شاهد آن هستیم نتیجه همین سیاست های قدرت های استعماری روابط استعماری بشکل استعمار نوین است .منظور از بیان این مطلب ، پیوند سازمانی (ارگانیک ) استعمار با تبلیغ ادیان و مذاهب است ، که بشریت همین امروز هم قیمت بس گرانی را می پردازد .
کشف قاره آمریکا ، و نابود کردن نسل سرخپوستان این قاره ، و انتقال بیش از 8 ملیون انسان مظلوم بدون دفاع سیاه پوست پوست آفریقائی از مستعمرات آفریقائی اروپائیان به قاره آمریکا و تبدیل آنان به برده ، در همین راستا ی انباشت سرمایه از طریق کشاورزی سنتی و نیروی کار مجانی و مفت بود.
در 11 دسامبر 1917، در اوج جنگ اول جهانی ، نیروهای انگلیسی به فرماندهی ژنرال آلنبی (Allenby) وارد بیت المقدس شده و این شهر را اشغال می کنند.ازابتدای قرن چهاردهم ،تا ابتدای قرن بیستم، برای اولین بار بود ،که یک نیروی نظامی غیر مسلمان وارد این شهر مقدس (مقدس برای یهودیان، مسیحیان ومسلمانان ) می شد.
.
در این رابطه ، معروف است ،که رئیس دولت وقت فرانسه ، ژرژ کلمانسو (Georges Clemenceau - متولد 1841 – مرگ 1929 ) درپایان جنگ اول ، به عنوان یکی از فاتحان جنگ ، در خاورمیانه ، به دمشق می رود. در این مسافرت سیاسی ، کلمانسو بر سر قبر صلاح الدین، ایوبی فاتح بزرگ جنگ های صلیبی ،که مسیحیان را شکست داده و از بیت المقدس بیرون کرده بود ، می رود ،و درحالیکه پایش را روی قبر صلاح الدین گذاشته بود ، این جمله را برزبان می آورد:صلاح الدین، بیدار شو،توئی که ما را از منطقه بیرون انداخته بودی ، ببین که دوباره برگشتیم!
هدف در اینجا ، برانگیختن احساسات دینی ،و ایجاد اختلافات مذهبی بین دین باوران نیست.هدف تکیه و تاًکید بر این است ،که از گذشته های بسیار دور ، تاریخ بشریت ، جنگ بین اقوام ، سلطه گری یک دولت یا گروهی از دولت های قوی و مجهز به علوم و دانش و اقتصاد پیشرفته ، همراه با دانش و فنون نظامی ، جهت حفظ و دفاع از خود ،و یا در صورت امکان دست اندازی به ثروت های مادی و انسانی ،و حتی تبدیل انسان های مغلوب به برده و بهره کشی از نیروی کار و ثروت های مادی و معنوی و منابع طبیعی آنها ،یک روش معمول ورایج بوده،و این روش تا امروز ادامه دارد.. به قلم کاظم رنجبر دکتر درجامعه شناسی سیاسی . 17فوریه 2014.

اقتباس بطور کامل و یا مختصر با ذکرنام  نویسنده و ماخذ ، کاملاآزاد است .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

Sunday, February 16, 2014

برای دموکراسی در ایران . جلد دوم .

کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی 


مقدمه:برای دموکراسی در ایران . جلد دوم . 

پیشگفتار 

در راستای ادامه محتوی فکری و عقیدتی توضیح و تفسیر شده در جلد اول این کتاب با عنوان :برای دموکراسی در ایران ، منتشر شده در تورونتو در سال 2009 ، جلد دوم : برای دموکراسی در ایران ، تقدیم خوانندگان گرامی می شود . 
محتوی فکری این کتاب از این سئوال شروع می شود : چرا در هزاره سوم میلادی ، دربین 57 کشور مسلمان با جمعیتی در حدود یک ملیارد و دویست ملیون نفر با قشر تحصیل کرده در رشته های مختلف علمی ، با ثروت های عظیم طبیعی برای نمونه یک کشور پیشرفته از منظر نظام حکومتی مبتنی بر نظام بر خاسته ازراًی آزاد ملت ، جدائی دین از سیاست ، برابری حقوق شهر وندی بدون تبعیض جنسیتی ، قومی ، دینی ، وجود ندارد ؟ بدون استثنا همه کشورهای مسلمان علاوه بر اینکه توسط نظام های استبدادی اداره می شوند ، بعلاوه فساد اداری ، مالی همراه با مافیای قدرت و ثروت ، در دستگاه حکومتی نقش اساسی دارند . بعلاوه حکومتگران کشورهای مسلمان بخاطر داشتن 70 درصد ذخائر نفت و گاز دنیا بطور مستقیم و غیر مستقیم توسط قدرت های استعماری سنتی تاریخی اداره می شوند !!!؟

با وجود این همه مورخین صدیق دنیا خصوصا پژوهشگران اروپائی بطور روشن و آشکار از خدمات دانشمندان و متفکران جهان اسلام در پیشرفت علوم چون ریاضیات ، جبر ، ستاره شناسی پزشکی ، شیمی (کیمیاگری ) ، فلسفه در آثار با ارزش و مستند خود یاد می کنند . این پیشرفت علمی درجهان اسلام ، ناشی از محتوی اندیشه ها و دستورات دینی و مذهبی اسلام نیست . اگر همین امروز ، قشر تحصیل کرده کشورهای مسلمان ، قران کتاب دینی مسلمانان را از منظر منطق عقلی و علمی مطالعه می کردند ، به این اصل پی میبردند که نه تنها اسلام ، بلکه تمام ادیان ، محتوی فکری و عقیدتی شان در تضاد با خرد گرائی و علم و منطق است . ادیان در طول تاریخ برای حکومت گران فقط وسیله ایست که به ماهیت قدرت خود کامه شان زیر پوشش باورهای دینی «مشروعیت الهی » می بخشند . به همین جهت نیز حاکمان استبداد همیشه با دستگاه دین برای تحکیم قدرت خود ، دست در دست هم داشتند . اگر زمانی قدرت حکومتی ، در تضاد با قدرت دینی بود ، این اختلاف از جنبه احترام به حقوق فردی و اجتماعی شهروندان نبود ، بلکه اختلاف بین دو قدرت رقیب برای ادامه سلطه انحصاری یکی از رقبا بود . امپراطوران ، بر این اصل تکیه میکردند ، که روحانیون و دستگاه پاپ قبل از هر چیز رعایای امپراطوان و شاهان هستند ، در مقابل سردمداران کلیسا ، یعنی پاپ ها می گفتند : پادشاهان و امپراطوران قبل از هر چیز ، مسیحی و پیرو اصول مسیحیت هستند و اطاعت آنان از دستورات پاپ ، در راستای دستورات دینی امری است اجباری و بر مبنای اصول دین است . 
همین امردرتاریخ اروپا ، عصری با عنوان : دوره رنسانس (la Rénaissance) یا باز آفرینی وجود دارد که این دوره رنسانس با کشف قوانین علمی ، قوانین موجود در طبیعت ، همراه با اصلاحات دینی معروف است . که شروع آن از سقوط امپراطوری مسیحی بیزانس بدست ترکان عثمانی درسال : 1453- و پایان آن به تاریخ 1789 یعنی انقلاب کبیر فرانسه ، ثبت شده است . 
اروپا در طول این سه قرن نه تنها شاهد جنگ های خونین مذهبی بود ، بلکه در کنار آن نیز شاهد رشد و توسعه علوم عقلی ، تجربی ، و کشف قوانین علمی و اختراعات متعدد و تسلط بر علوم نجوم ، دریانوردی ، پزشکی ، فیزیک ، شیمی ، همچنین علوم انسانی خصوصا فلسفه و تسلط بر فلسفه یونان باستان از طریق ترجمه این آثار از زبان عربی به زبان لاتین بود . به تعبیری دوره رنسانس دوره خردگرایی، ریاضیات، منطق و انسان‌مداری است در این دوره کلیسا و تفکرات مذهبی کنار می‌رود و یک جنبش مردم سالارانه به وجود می‌آید و مثل روم و یونان باستان پیشرفت علمی مطرح می‌شود و تأثیر آن از قرون وسطی است چون مسلمانان مسیحیان را شکست داده علم آنها وارد اروپا شده و دانشمندانی از شرق به غرب می‌آیند و باعث شکوفایی علمی شده و رنسانس به وجود می‌آید. در این دوره ما شاهد اختراعات زیادی هستیم مثل باروت، صنعت چاپ، دریانوردی، کشف قطب نما، تلسکوپ و...
دوران رنسانس برای اروپاییان عصر جدیدی بود سرشار از کامیابی‌های عظیم. بسیاری از افراد چون (Augustin Jean Fresnel-1788-1827- اگوستن ژان فرنل) موافق این اصل هستند او در باره تحولات از منظر اختراعات و کشفیات سال‌های اول سدهٔ 1500 چنینمی نویسد :
جهان چرخید. یکی از بزرگ ترین قاره‌های زمین قاره آمریکا کشف شد... صنعت چاپ بذر دانش را کاشت. باروت در روش جنگ انقلابی پدید آورد. دست نوشته‌های باستانی احیا شد... این‌ها همگی گواه پیروزی عصر جدید نوزائی علمی و فنی آوری و شناخت قوانین جهان هستی هستند. 

همه مورخین صدیق دنیا بر این اصل تکیه می کنند ، که :جهان اسلام نه تنها دانش ها و آثار فلسفه یونان باستان را از نابودی توسط استبداد دینی حاکمان دین سالار مسیحیت و قدرت بلا منازع پاپ ها ی مخالف علم و دانش حفظ کرد ، بلکه مسلمانان بر این علوم و آثار فلسفی افزودند . 

برنارد لویس (Bernard Lewis - متولد 1916 در لندن یهودی تبار اسلام شناس ) می گوید : سلاطین مسلمان ، نه تنها دانش های یونان و ایران باستان را به ارث بردند . در عین حال مسلمانان به نوبه خود بر این دانش ها افزودند . همچنین صنعت کاغذ سازی اعداد دهگانه اعشار ی : روش نوشتن اعداد که درایران به اعدادانگلیسی معروف است که در واقع یک خط تکامل یافته در حوزه ایرانی است ولی ریشه هندی دارد. طریقه نوشتن اعداد انگلیسی که امروز جهانی شده است را اروپائیان از طریقه نگارش اعداد توسط خوارزمی و ریاضی دانان ایرانی تقلید کردند. خوارزمی نیز آن را از خط دیوان نگاری هندیان فرا گرفته بود و به زبان عربی وارد نمود. این خط در اندلس وارد حوزه اروپا و ایتالیا شدو سرانجام مورد پذیرش دستگاه های مذهبی و واتیکان قرار گرفت. در زبان عربی فارسی و فارسی تا قبل از آن اعداد را باحروف می‌نوشتند و علامت قراردادی ویژه برای اعداد نداشتند. در خط کوفی اثری از اعداد نیست. 

این سئوال پیش می آید ، که چگونه شد که این روند عقل گرائی همراه با رشد علوم مختلفه در جهان اسلام در قرون وسطی ، در نهایت آنچنانیکه می بایستی جهان اسلام را از خرافات دینی ، و عقب ماندگی علمی و اقتصادی ، باز دارد ، و جوامع اسلامی را به ترقی و پیشرفت معنوی و مادی راهنمائی بکند ، هرگز این اهداف در این جوامع ببار ننشست ، و در نهایت تمام کشور های مسلمان بدون استثناء یا مستعمره مستقیم یا غیر مستقیم قدرت های استعماری اروپا و آمریکا بودند و هنوز هم هستند ؟ 

مورخین ارو پائی عامل اصلی بازدارنده رشد علمی و اجتماعی جوامع اسلامی را دو علت مهم میدانند . 

1- جنگ های صلیبی که با 9 جنگ در طول دو قرن ، (شروع اولین جنگ صلیبی :1096 میلادی و آخرین جنگ یعنی نهمین آن 1291 میلادی ) اگر چه به پیروزی و تسخیر بیت المقدس به دست مسلمانان پایان یافت ، ولی تمام قدرت اقتصادی ، نظم و مدیریت جامعه ، و به موازات آن رشد علوم و اندیشه را در جهان اسلام را از بین برد . 

بعلاوه هنوز مسلمانان از جنگ های صلیبی نجات نیافته بودند که این بار حملات اقوام مغول ، چنگیز خان و فرزندان او ، و تیمور لنگ و هلاکوخان به ایران و جهان اسلام شروع شد .

چنگیز خان سه بار به ایران حمله کرد . اولین حمله او در سپتامبر 1219 میلادی ، و دهسال بعد دمین حمله او در سال 1229 و سومین حمله مغول هولا کوخان درسال 1254 بود . هنوز جامعه ایران از حملات ، قتل و چپاول و ویرانگری چنگیز خان و فرزندان او رهائی نیافته بودند که اینبار مغول دیگری بنام تیمور لنگ با سه بار حمله ، حمله اول حمله سه ساله شروع آن 1386 میلادی . حمله پنج ساله ، شروع آن 1392 ، و حمله طولانی هفت ساله 1399 میلادی ، جامعه ایران و جهان اسلام در گیر بود .

اسناد تاریخی باز مانده از این وقایع مهمی آن عصر نشان می دهد ، که جوامع مسیحی اروپائی که از جنگ های صلیبی از مسلمانان شکست خورده بود با دیدن این حملات ویرانگر مغول در سرزمین های اسلامی نه تنها اظهار شادمانی میکردند بلکه با مغولان نیز بطور مستقیم و غیر مستقیم همکاری داشتند . 

فردیناند سوم پادشاه اسپانیا شهر کردو(Cordoue )را درسال 1236 میلادی ، شهر سویل (Séville ) را درسال 1492 دوباره به اسپانیا برگرداند . 

قبل از انقلاب صنعتی (2) که شروع آنرا مورخین پایان قرن هیفدهم در انگلستان ثبت کرده اند ، تولید ثروت به مفهوم اقتصادی آن ، در جوامع بشری ، به کشاورزی سنتی و صنایع دستی ، محدود می شد . لذا دولت ها ، برای تحکیم قدرت ، وازدیاد ثروت خود ، دست به جهان گشائی و تسخیر سرزمین های اقوام مجاور و حتی سرزمین های ماوراء بحار دست می زدند. این قدرت ها ، با تسخیر سرزمین های ملت ها مغلوب ، نه تنها آنان را به رعا یا وبرده خود تبدیل می کردند ، بلکه بر جان مال و حتی بر فرزندان بردگان خود نیز صاحب می شدند. با این توسعه و سلطه گری ، بر قدرت نظامی وثروت خود افزوده وامپراطوری خودرا گسترش می دادند .

در تاریخ قرن نوزدهم اروپا ،در اوج سیاست های استعماری قدرت های مهم آن عصر کنفرانسی از 15 نوامبر 1884 در برلین آغاز شد و در26 فوریه 1885 به پایان رسید این کنفرانس که در تاریخ با نام کنفرانس برلین معروف است(3) با پیشنهاد پرتغال و توسط بیسمارک صدر اعظم آن عصر آلمان سازمان داده شده بود در این کنفرانس ، کشور های آلمان ، اطریش ومجارستان ، بلژیک ، دانمارک ، اسپانیا ، فرانسه ، بریتانیا ، ایتالیا ، هلند ، پرتغال ، روسیه ، سوئد ، نروژ، ترکیه عثمانی ایالات متحده آمریکا شرکت داشتند.این کنفرانس در حقیقت اعلام رسمی سیاست های استعماری قدرت های بزرگ آن عصر بود.نظیر همین کنفرانس ها ، با همان اهداف ، در هزاره سوم نیز با عنوان کنفرانس (G-20 ) همین امروز هم تشکیل می شود.در کنفرانس برلین این قدرتهای ذکر شده دربالا ، یک قاره ای به مساحت 30 ملیون کیلومترمربع را ، بین خود تقسیم کردند(منظورقاره آفریقا است ). همین قدرت های استعماری ، در عین حال که ثروت های مادی و معنوی ملت های آفریقائی را بتاراج می بردند ،و خود این ملت ها را تبدیل به برده می کردند ، در عین حال ، دسته دسته مسیونرهای مذهبی کاتولیک ، پرتستان ، انگلیکن ، و شیخ الاسلام های عثمانی را برای ، «هدایت ساکنان این قاره به مسحیت و اسلام نجات بخش بشریت !!! » ساختن کلیسا و مسجد ومدارس دینی ، روانه می کردند.از برکت این سیاست استعماری این قدرت ها ، هنوز هم ملت های آفریقائی در فقر وبدبختی ، گرسنگی ،و بیماری ، واسارت دیکتاتورهای رنگارنگ گرفتار هستند قیام ملت های عرب آفریقای شمالی علیه دیکتاتورهای عرب وپشتبانان اروپائی و آمریکائی آنان ، که امروز شاهد آن هستیم نتیجه همین سیاست های قدرت های استعماری روابط استعماری بشکل استعمار نوین است .منظور از بیان این مطلب ، پیوند سازمانی (ارگانیک ) استعمار با تبلیغ ادیان و مذاهب است ، که بشریت همین امروز هم قیمت بس گرانی را می پردازد .

کشف قاره آمریکا ، و نابود کردن نسل سرخپوستان این قاره ، و انتقال بیش از 8 ملیون انسان مظلوم بدون دفاع سیاه پوست پوست آفریقائی از مستعمرات آفریقائی اروپائیان به قاره آمریکا و تبدیل آنان به برده ، در همین راستا ی انباشت سرمایه از طریق کشاورزی سنتی و نیروی کار مجانی و مفت بود.

در 11 دسامبر 1917، در اوج جنگ اول جهانی ، نیروهای انگلیسی به فرماندهی ژنرال آلنبی (Allenby) وارد بیت المقدس شده و این شهر را اشغال می کنند.ازابتدای قرن چهاردهم ،تا ابتدای قرن بیستم، برای اولین بار بود ،که یک نیروی نظامی غیر مسلمان وارد این شهر مقدس (مقدس برای یهودیان، مسیحیان ومسلمانان ) می شد.

. در این رابطه ، معروف است ،که رئیس دولت وقت فرانسه ، ژرژ کلمانسو (Georges Clemenceau - متولد 1841 – مرگ 1929 ) درپایان جنگ اول ، به عنوان یکی از فاتحان جنگ ، در خاورمیانه ، به دمشق می رود. در این مسافرت سیاسی ، کلمانسو بر سر قبر صلاح الدین، ایوبی فاتح بزرگ جنگ های صلیبی ،که مسیحیان را شکست داده و از بیت المقدس بیرون کرده بود ، می رود ،و درحالیکه پایش را روی قبر صلاح الدین گذاشته بود ، این جمله را برزبان می آورد:صلاح الدین، بیدار شو،توئی که ما را از منطقه بیرون انداخته بودی ، ببین که دوباره برگشتیم!

هدف در اینجا ، برانگیختن احساسات دینی ،و ایجاد اختلافات مذهبی بین دین باوران نیست.هدف تکیه و تاًکید بر این است ،که از گذشته های بسیار دور ، تاریخ بشریت ، جنگ بین اقوام ، سلطه گری یک دولت یا گروهی از دولت های قوی و مجهز به علوم و دانش و اقتصاد پیشرفته ، همراه با دانش و فنون نظامی ، جهت حفظ و دفاع از خود ،و یا در صورت امکان دست اندازی به ثروت های مادی و انسانی ،و حتی تبدیل انسان های مغلوب به برده و بهره کشی از نیروی کار و ثروت های مادی و معنوی و منابع طبیعی آنها ،یک روش معمول ورایج بوده،و این روش تا امروز ادامه دارد.. به قلم کاظم رنجبر دکتر درجامعه شناسی سیاسی . 10 فوریه


Monday, January 27, 2014

تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است ؟بخش۹ نسخه ۱- ۲۵ ژانویه ۲۰۱۴


تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .

چراجهان اسلام  از عصر روشنگری محروم مانده است ؟

به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .

بخش9 نسخه 1-       25 ژانویه 2014


ظهور  اندیشه های فلسفی سیاسی در اروپا  در راستای  جدائی دین از سیاست .

 

 Renaissance   -

 رنسانس ، یا انقلاب نوزائی  فرهنگی و علمی در اروپا ، در تقابل با جهل و خرافات و استبدا د دینی و جنگهای مذهبی در این قاره . ماخذ (1)

 

l

مظهر دوره رنسانس این تابلو نقاشی شده توسط  لئونارد و داونچی  با عنوان :ویتروین :Uomo  Vitruviano به احتمال قوی  در سال 1487  این اثر را  داوینچی  در رابطه  اعضای بدن و تناسب آنان با اعضای دیگر را نشان می دهد . به عبارت دیگر  جامعه بشری یک سازمان زنده  و در تناسب و رابطه  با سایر اعضای  دیگر است . ما ایرانیان را بیاد شعر معرف  سعدی می آندازد :  بنی آدم  اعضای یک دیگرند ...چو عضوی بدرد آورد روزگار  دگر عضو ها را نماند قرار .
 

این مقاله  به گرامی داشت  خاطره  رهبران  انقلاب مشروطیت ایران ، سرآغاز انقلاب  فرهنگی ، سیاسی ،  جامعه ایران  به عبارت دیگر سر آغاز  رنسانس و نوزائی جامعه ایران  در راستای استقرار  آزادی و دموکراسی ، و جدائی دین از سیاست  تقد یم همو طنان گرامی ایرانی و ایران دوست می شود .

                                                           *                         *                               *

 

ظهور یک هویت اروپائی . عصر رنسانس .

ماخذ (1)

 

اروپائیان صاحب  علم و دانش میدانستند  که از منظر جغرافیائی  در قاره ای بنام : اروپا  زندگی می کردند ، که با سایر قاره ها  چون آسیا و آفریقا  فرق دارد . در حالیکه برای اکثریت ساکنین  اروپا ، کلمه اروپا  به گوششان آشنا نبود . به عبارت دیگر ، آنان در دنیائی  محدود خود  در شهر و روستا  و حداکثر  ایالت  خود را می شناختند و خود را ساکن آن محدوه جغرافیائی خود میدانستند و دنیای شان نیز به این منطقه محدود می شد . در این زمان  تعداد معدودی  از ساکنان اروپا  به خواندن و نوشتن  آشنائی داشتند .  روحانیون مسیحی  با مردم  عادی ، تنها با هویت مسیحی  پیرو مسحیت  و باور های دینی  آنان صحبت می کردند . دنیای مردم عادی  از منظر فرهنگی  در باور های دینی  محدود می شد . برای روحانیون مسیحی ، مردم عادی  «گله گوسفندانی و حیواناتی بودند ، و روحانیون چون چوپانان  وظیفه داشتند که این گله های گوسفندان و حیوانات اهلی را ، به راه حضرت مسیح هدایت بکنند ». مثل  مسلمانان   اغلب بیسواد امروز  که دنیای هستی فردی و اجتماعی شان  در باور های داستان های مذهبی  و تبعیت مطلق ازدستورات دینی  فلان روحانی و فلان مجتهد ، خلاصه می شود .

اروپائیان  قبل از رنسانس  آگاهی کامل  از هویت فرهنگی و تاریخی خود نداشتند . شعور و آگاهی فرهنگی  اروپائیان از زمان رنسانس شروع شد . بنا به گفته و نوشته  مورخ انگلیسی(Édouard Hall 1498-1547 ) در عصر رنسانس کلمه اروپا  وارد زبان های مردم عادی شد . در حقیقت تبدیل به یک هویت فرهنگی گردید .

 

رسمیت یافتن زبان توده  ساکنان اروپا :

 

در اوایل  سال 1492 – آنتونیو دو نبریژا (Antonio de Nebrija )  استاد  زبان اسپانیا  و دستور زبان اسپانیا ،  اولین کتاب  دستور زبان اسپانیا را به ملکه  ایزابل دو کاستی (Isabelle de Castille )متولد 1451 مرگ 1504  را معرفی کرد و این اثر را بایک جلد کتاب لغت  زبان اسپانیائی را تکمیل  کرد و به ملکه  تقدیم نمود .  در سال 1539  فرانسوا اول پادشاه فرانسه  با فرمان معروف خود در تاریخ  فرانسه بنام فرمان : Villiers-Cotterits زبان فرانسه را زبان رسمی در فرانسه اعلام کرد .از این تاریخ  در فرانسه ، زبان فرانسه  در مکاتبات  اداری ، دادگاه ها  و امورقضائی  زبان رسمی  شناخته شد  و جای زبان لاتین را گرفت . پادشاه فرانسه در قصر فونتن بلو  :Fontainebleau –کتابخانه سلطنتی خود را  مستقر می کند .

کارهای پژوهشی  زبان شناسان متخصص در زبان فرانسه  در مجموعه  نهادها ، این امکان را  به زبان فرانسه میدهند  که این زبان تبدیل به زبان توده مردم  بشود . در حالیکه  این زبان  سابق در انحصار  روحانیون بود و مردم عادی به زبان های محلی خود مکالمه می کردند . (مثل ایران امروز )

استادان  زبان و تاریخ در فرانسه آن عصر  این امکان رشد  را به  زبان فرانسه می دهند که این زبان تبدیل به زبان ملی   مظهر  وحدت ملی بشود و دربین ملت رشد بکند . باوجود این تا انقلاب کبیر فرانسه  یعنی تاسال 1789  زبان توده مردم زبان محلی بود .

در فرانسه این سخن رایج است که می گویند :متفکرین دوره رونسانس در فرانسه  به تمدن و فرهنگ یونان قدیم  توجه بیشتر داشتند  و همین امر باعث پیدایش  اندیشه انسانگرائی و احترام  به حقوق انسانی در فرانسه شد . اندیشه های  قرون وسطی  نیز جایگاه خود را داشت . بخشی از این فرهنگ و اندیشه ها  توسط بخشی از  فرهنگ  قرون وسطی  توسط :Boèce, Isidore  در شهر Séville  اسپانیا  همین امروز هم نگهداری می شوند . آثار افلاطون  در دربار  امپراطور شارلمانی ( با وجود اینکه خود شلرلمانی به حد کا فی  به خواندن و نوشتن مسلط نبود )  مورد توجه  متفکریبن  دستگاه حکومتی  قرار می گرفت . بنا به گفته :Régine Pernoud- رژین پرنو مورخ معروف  متخص عصر  قرون وسطی  متولد 1909 مرگ 1998 ) عصر رنسانس  در حقیقت  تقلیدی از عصر باستان  بود . چون متفکرین  عصر رنسانس بر این باور بودند که عصر باستان  به مرحله  تکاملی  بلوغ فکری و فرهنگی رسیده بود .

آنچه که واقعیت داشت این فرهنگ باستان  بخاطر بیسوادی  اکثریت  جامعه آن عصر ،  این آثار  انحصارا در اختیار روحانیون کلیسا بود و آنان مایل نبودند که توده مردم به شعور و آگاهی فرهنگی و اجتماعی برسند . ولی از قرن سیزدهم ،  همین فرهنگ یونان باستان  به مدارس شهری و دانشگاه های آن عصر نفوذ کرد . از این طریق  آشنائی به فرهنگ یونان باستان  از انحصار روحانیون خارج شد . فرانسیسکو  پترارک (Francesco Petrarcca- متولد 1304 مرگ 1377) شاعر  انسان دوست ایتالیائی  و دوستانش  توانستند  با آثار خود اندیشه های انسان دوستانه  فلاسفه یونان باستان را  گسترش و غنی سازند .

 

باستان  شناسی  امکان شناخت  هنرهای مجسمه سازی و تزئینی  شد و در نهایت  شناخت این فرهنگ  باعث گسترش  شناخت آثار سایر متفکران  یونان و لاتین گردید . این شناخت ابتدا از ایتالیا  شروع شد  و بعداً در اروپا گسترش یافت . این فرهنگ  باستان اروپائی  توانست  فرهنگ های معاصر خود در اروپا را اشباع کرده و تحت شعاع  خود قرار بدهد ، واز بطن این فرهنگ ، رشد فلسفه انسانگرائی در اروپا  پایه گرفت .   فلاسفه و متفکران  انسان گرا  چون :

-                          Erasme- متولد 1469- مرگ 1536  فیلسوف و انسانگرای هلندی.

-                          Thomas More  متولد 1478-مرگ 1535 سیاستمدار و انسانگرای انگلیسی .محکوم به مرگ بخاطر اندیشه های  اش .

-                          Guillaume Budé- متولد 1467- مرگ 1540انسانگرای  فرانسوی و متخصص  فرهنگ و تمدن یونان باستان و سیاستمدار و بنیانگذار  کتابخانه ملی  در فرانسه . پایه گذار  کالج (دانشسرای عالی ) معروف فرانسه  .

اختراع صنعت چاپ و تاثیر آن در گسترش  اندیشه های علمی و فلسفی در اروپا .

یکی از اختراعات ایکه  بر رشد  شعور و آگاهی  انسان  در دوران رنسانس  تاثیر عمیق گذاشت ، اختراع صنعت چاپ و تکامل آن  توسط  گوتنبرگ  درسال 1450 بود . اولین  اثری که در اروپا در سال 1455  به چاپ رسید ، انجیل کتاب دینی  مسیحیان بود .  البته اولین آثار چاپ شده در راستای تبلیغات دینی کلیسا  ، کتاب های دینی بودند . قبل از اختراع  صنعت چاپ  امکان انتشار  کتاب و مقالات و مطلب  نوشته شده  در نسخه های متعدد  وجود نداشت . اغلب  روحانیون  مسیحی  کتاب های دینی را با دست نوشته  کپی میکردند . لذا ، از این جهت  نه تنها  تعداد انتشارات  محدود بود  بعلاوه  ، انتشارات  در زمینه های  دینی و تبلیغ  باورهای دینی  بود .(تبلیغ خرافات  دینی مثل ایران امروز ) . بعلاوه زبان رایج  این دست نوشته ها  زبان لاتین بود ، لذا این نوشته ها  مخصوص و محدود به قشر  معدود و مسلط به زبان لاتین بود .دانشگاه ها  حق انحصاری  چاپ و انتشار نوشته های استادان  خود را داشتند .

 

در این عصر دانشگاه های  معروف اروپا  چون دانشگاه پاریس  در فرانسه ، دانشگاه  بولونی (Bologne ) در ایتالیا  دانشگاه  سالامانک (Salamanque ) در اسپانیا ، دانشگاه های  آکسفورد و کمبریج در انگلستان   انحصار تعلیم و تفسیر  علم را برمبنا و روش اسکولاستیک  روش متکلمین  تدریس می کردند . دروس حقوق والهیات  بخش مهم و رشته اساسی تدریس در دانشگاه ها بود .

مفهوم مکتب اسکولاستیک

این مکتب در دوره تسلط کلیسا بر جامعه اروپایی رشد چمشگیری داشت. در واقع نفوذ کلیسا در امور  آموزش و پرورش  را نشان می‌دهد مثلاً در مورد چرخش خورشید بر دور زمین یا بسط تئوری افلاطونی نقش بسزایی داشت. افکار کلیسا به نحو دلخواه از تسلط بر آموزش و پروش گسترش پیدا می‌کرد که دخالت گسترده دین در سیاست را نشان می‌داد یعنی پایه تفکرات جامعه اروپایی مذهبی بود.   (توضیح کوتاه  در رابطه با اسکولاستیک اسلامی در زیر.*)

در حقیقت قبل از اختراع صنعت چاپ  علم و دانش  در انحصار روحانیون بود از آنجائیکه اکثریت جامعه  به اندازه کافی  به خواندن و نوشتن  تسلط نداشتند ، نه تنها به زبان لاتین آشنائی نداشتند  ، همچنین از علم و دانش و تفکرات علمی محروم بودند .  اختراع صنعت چاپ  این انحصار را شکست و با چاپ و انتشار کتاب  اقشار مختلف جامعه  به خواندن و نوشتن  به مرور مسلط می شوند  . به عنوان نمونه  کتاب : Imago mundi ( تصویر جهان – درزبان لاتین ) نوشته :Pierre d’Ailly که در سال 1410  نوشته شده است  درسال 1478 از طریق صنعت جدید چاپ  منتشر می شود . همین اثر  یکی از  اسناد  اساسی  شناخت جغرافیا  برای  کریستف کلمب و سایر دریا نوردان  در راستای کشف  دنیای جدید  می شود .

آثار چاپ شده  و مطالعه آن  از طرف  بخشی از  باسوادان  جامعه ، رابطه طبقاتی و ارزش های سنتی جامعه را بهم میزند . به عناون مثال در دانشگاه  پاریس ، دانشکده  هنرهای زیبا  از منظر پرستیژ و اهمیت و اعتبار  ، دانشکده الهیات  را پشت سر می گذارد و جلو میزند . در این عصر  بر تعداد کتابخانه ها  افزوده می شود . در فرانسه  پادشاهان در  کاخ ها و قصر های سلطنتی صاحب  کتابخانه های معتبر و با ارزش می شوند .

تاثیر اختراع  صنعت چاپ  در دستگاه  کلیسا و قدرت مسلم وبلا منازع پاپ وسازمان  مسحیت را  در جامعه اروپا  بهم میزند و در نهایت  زمینه اصلاحات  دینی در قرن پانزدهم  ظهور یافته  بود  علنی می شود .همچنین در  عصر رنسانس  در اروپا ، یک جنبش ضد یهودیت نیز  ظاهر می شود .

در قرون وسطی  اغلب پیروان  و مئومنان مسیحی ، به انجیل کتاب دینی خودشان ،  نوشته شده در زبان مادری شان  دسترسی نداشتند .(مثل ایرانیان مسلمان  تحصیل کرده  امروز ، که حتی  قران ترجمه شده به زبان فارسی را  در هزاره سوم هم از منظر منطق عقلی و علمی  مطالعه و تحلیل و تفسیر نکرده اند  و نمی کنند  - تاکید  از نویسنده ) .

ترجمه انجیل به زبان ساده  برای فهم مردم  عادی و کم سواد از طرف کلیسا کاتولیک  قدغن بود . با اختراع  صنعت چاپ  این شرایط کاملا عوض شد . کلیسای مسیحیت  اینبار نمی توانست  مخالف انتشار  انجیل  در زبان توده مردم بشود .اولین ترجمه  انجیل در زبان توده مردم  توسط  پرتستانها ، و در زبان انگلیسی  برای  انگلیسی زبان ها توسط :William Tyndale – درسال 1537  وبرای ایتالیائی ها  توسط :Giovanni Diodati  درسال 1607 و در زبان فرانسه برای فرانسویان  توسط :Lefèvre d’Etaples درسال 1530 چاپ و منتشر شد .

 

                                       *                           *                              *

جنبش اصلاحات دینی  پروتستانتیسم  در اروپا .

 ادامه دارد .

پاریس 25 ژانویه 2014

 اقتباس بطور خلاصه و یا کامل ، با ذکر نام  و ماخذ  کاملا آزاد است . 

 

ماخذ (1) http://fr.wikipedia.org/wiki/Renaissance

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

(توضیح کوتاه  در رابطه با اسکولاستیک اسلامی .*)

* اسکولاستیک اسلامی

 

با گسترش اسلام و دخالت این دین در سیاست تفکرات دینی در نظام آموزشی کشورهای اسلامی به طور خیره کننده‌ای در بست در خدمت این دین قرار گرفت و تا جایی پیش رفته است که پطروشفسکی  در کتاب   اسلام در ایران  در فصل جداگانه ای  به این موضوع  با نام  اسکولاستیک اسلامی پرداخته است .
 اختراع صنعت چاپ  این انحصار  را شکست  و با چاپ و انتشار  کتاب ، اقشار مختلف  توانستند  به خواندن و نوشتن مسلط بشوند  بی جهت نبوددر ایران وقتی ایرانیان وطن دوست و روشنفکر وقتی که اقدام به تاسیس مدارس جدید به سبک اروپائی کردند ، روحانیون  مرتجع  و غرق در خرافات و در عین حال دنیا پرست که با بیسوادی عمومی ملت  به مقام و منزلت رسیده بودند و همین امروز هم قدرت انحصاری حکومت در ایران  با اندیشه های خرافی در اختیار دارند ، مخالف  تعلیم و تربیت عموم ملت  خصوصا زنان و دختران ایران بودند و هستند .